2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043418 بازدید | 88177 پست

سلام. برنامم برا امروز 

برنج دارم. فقط ماهی سرخ کنم 

حموم برم 

باشگاه برم 

ظرفای دیروز بشورم 

آبچکون خالی کنم 

لباس بشورم و پهن کنم 

نمازا 

داروها 

تخت و اتاقم مرتب بشه 

قهوه بخورم و صبحونه ی همسرم رو بدم 

مغازه برم 

گاز و کنار گاز مرتب کنم 

شام درست کنم  کوکو بادمجان 

لباس خشک ها تا زده بشه 

برم بالای کمد دیواری دنبا یه چی می خوام بگردم 


فعلا اینا 

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

صبحانه خوردیم.ظرف ها شستم .برای ناهار ماکارونی گذاشتم .برای شام قرمه سبزی دو وعده ای با گذاشتم یک وعده بزارم فریزر.یه دور لباس انداختم ماشین.تکرار فیلم اوشین نگاه کردم چون شب ناقص دیده بودم.

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



مرسی از وقتی که میذارید و میخونید🥰🥰🥰🥰عزیزم من اوضاعم خیلی داغون بود. ولی یه بار یه درس خیلی بزرگ ...

اره حتما بزار چالش هاتو برای افردای مثل من خوبه .البته منم تو همین روال بودم تا پیارسال ولی از پارسال ک باردار شدم و بعدشم زایمان کلا هورمون هام بهم ریخته رشته زندگی از دستم در رفته کلا. عکس های پسرمو ک نگاه میکنم چقدر چشماش میخندیدو شاد بود ولی الان انقدر داد میزنم سرش حتی تو عکس ها هم غمگینه و دلم اتیش میگیره بابت این موضوع ک نمیتونم خودمو کنترل کنم البته چند وقت دیگه از ی دکتر خوب وقت گرفتم میخوام برم بهم قرص بده  یکم اروم بشم حداقل میتونم واکنش هامو مدیریت کنم .ی مشگلی هم دارم اینکه داعم حالم عوض میشه یعنی تصمیم میگیرم ی کاری انجام بدم ی چندوقت انجام میدم دوباره از سرم میپره روزمرگی های شمارو میخونم یاد قبلا های خودم میفتم همه چی نظم داشت و شاد بودم .

البته من اینجا از دوستان درس های زیادی یاد گرفتم از سوسن جون ک همیشه به فکر نمازها و عبادت هاش هم هست یا وقتی میگه به بزرگ ترهاش سر میزنه.با چالش هایی ک داره یا کاربر zahra ک رفت امدهای خانوادگی خوبی دارن مخصوصا بازی هاشون جو بینشون صمیمی قشنگه .چند تا کاربر دیگه هم بودن ک دیگه نیستن دلم براشون تنگ میشه مثل کاربر پاییز 

میشه لطفا برام صلوات بفرستین  ممنونتون میشم

منم امروز دوباره کار بیرون داشتم یعنی جواب ازمایشمو باید میگرفتم میبردم ب دکترم نشون میدادم صبح ک پاشدم بدون هیچ کاری فقط اماده شدم و بچه هارو اماده کردیم رفتیم کارمو انجام دادم ساعت ۱۰ برگشتیم خونه .خوب بود تا وقتی هوا خنک بود بیرون بودیم دیگه ب گرما نخوردیم خونه ترکیده بود ب معنای واقعی همه چی رو زمین ولی چون دیشب دیر خوابیده بودم چندباری هم بیدار شده بودم شدیدا خوابم میومد پسر کوچیکمو خوابوندمو خودمم ی ساعتی چشمامو بستم  نتونستم عمیق بخوابم ولی باز خیلی خوب بود پاشدم خونه رو هرچی ریخت پاش بود جمع کردم اسباب بازی های پسرمم تفکیک کردم مرتب شد اشغال هارو جمع کردم گزاشتم حیاط شوهرم بیاد ببره .بالکن جارو زدم .خونه رو جارو برقی کشیدم .ناهار داریم .یکم برنج شستم گزاشتم خشک بشه اردش کنم با نون ساندویج گزاشتم خشک بشه.الانم باز خوابم میاد ناهاربخوریم ظرف هاشو بشورم شام بزارم .حموم بشورم .هویج رنده کنم بزارم فریزربرا سوپ .با پسرم بازی کنم فعلا همینا

میشه لطفا برام صلوات بفرستین  ممنونتون میشم
اره حتما بزار چالش هاتو برای افردای مثل من خوبه .البته منم تو همین روال بودم تا پیارسال ولی از پارسا ...

عزیزم حیفه بخدا
این بچه ها امانت هستن دستمون.ما باید باور کنیم با کوچیکترین اخم بهشون حق الناس میکنیم. حق الناس برکت و سلامت روحی و جسمی و روانی رو از ما دور میکنه
ما میدونیم که بچه ها مهمان هستن توی خونه ما. پس باید همون جوری که با یه مهمان رفتار میکنیم با بچه هامون هم رفتار کنیم.
مهمون بیاد خونهمون باهاش دعوا میکنیم؟ سرشون داد میزنیم؟تحقیرشون میکنیم؟؟؟؟
اگه توی خیابون یهو به یه آدم غریبه بخوریم سریع ازش عذر خواهی میکنیم . با وجود اینکه رهگذر هست و ما دیگه اون شخص رو نمیبینیم
اما توی خونه چیکار میکنیم؟ اگه توی آشپزخونه وایساده باشیم و بچه مون یهو بیاد پشتمون و ما بهش برخورد کنیم، به جای عذرخواهی داد میزنیم اااااااااه تو زیر دست و پای من چیکار میکنی؟؟؟؟؟؟ پاشو برو اونور دیگه هم اینجا نیا دارم کار انجام میدم🥺
چقدر دل اون بچه رو شکوندیم و خودمون خبر نداریم😫

الان اگه بخوایم به گذشته برگردیم یه خاطره دونفره از مامانمون به یاد بیاریم،قطعا هیچی به خاطرمون نمیاد. فقط خاطرات کار کردنش،شستن هاش، پختن هاش ، خیاطی هاش، جاروکردن هاش و ... به یاد میاریم. ته تهش اینه که یه غذا درست میکرد پیکنیک برمیداشتیم  با کل خانواده میرفتیم یه پارکی یا جایی. تازه باز میومد خونه کار و شستن و جمع کردن

ما نذاریم بچه هامون این خاطرات از ما به یادشون بمونه. براشون خاطره سازی خوب کنیم
باهم پارک میریم عین چوب خشک  نریم یه گوشه بشینیم بچه خودش بره بازی کنه. باهاش توی همون پارک بازی کنیم. بریم کنار سرسره یا تاپ . یکم باهاش بدو بدو کنیم. راکت و تنیس و توپ  ببریم خودمون یه لحظات شاد براش درست کنیم
گاهی بستنی یا خوراکی بخریم با لذت کنارش بخوریم. ببریمشون کافیشاپ و رستوران و ساندویچی و سینما و موزه

از هر کجایی که میریم براشون خاطرات خوش بسازیم که اگه بزرگ شدن خواستن یادی ازمون بکنن بگن یادش بخیر بچه بودم با مامانم میرفتیم ساندویچ میخوردیم کلی میخندیدیم یا.....
بشور و بسابو پختن همیشه هست.تا آخر عمرمون
این بچه هاهستن که میرن و ما  میمونیم با همین بشور بساب ها
همین رفتار ها   آینده بچه ها رو میسازه. اگه پسرمون ببینه مادرش به خودش میرسه و تفریحات خودش رو داره میفهمه که همسرش در آینده جاش فقط توی آشپزخونه نیست. اگر دختر داشته باشیم میفهمه جای زن فقط توی آشپزخونه نیست . باید به خودش برسه . باید لحن آروم داشته باشه و به خانواده اش احترام بذاره
اینجوری بعد از ازدواج هیچ کاری نمیکنن که  زنشون یا شوهرشون بهشون بگن این چه رفتاریه میکنی؟ حتما این رفتار هارو از ننت یاد گرفتی
در عوض میگن رحمت به اون شیری که مادرت بهت داده که تو رو با این خصوصیات و رفتار بار آورده
پس از همین الان آینده بچه مون رو بسازیم تا خدا بیامرزی برای خودمون جمع کنیم

دوستان اگه موافق باشید در کنار کارهای روزمره ،چالش فردا رو همگی انجام بدیم

همه هم آخر شب بیایم گزارش موفقیت توی چالشمون رو بدیم

🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴

چالشهای امشب

✨ بی جهت عصبی نمیشیم

✨ به جای اینکه به بچه مون بگیم"باشه" بگیم "چشم"

✨نیم ساعت وقت بذاریم باهاش بازی فکری کنیم

✨ هر وقت خواستیم صداش بکنیم با قربون صدقه صداش کنیم

منچ. مارو پله. گل یا پوچ و هر بازی فکری که قطعا توی خونه همه مون هست

عکس بگیریم و بذاریم همینجا به هم انگیزه بدیم

عزیزم حیفه بخدااین بچه ها امانت هستن دستمون.ما باید باور کنیم با کوچیکترین اخم بهشون حق الناس میکنیم ...

دقیقا من چقدر نیاز دارم 😞

ارزش خودت رو بدون ، مالیات هم بهش اضافه کن 🦋

سلام چقدر همگی نیاز داریم بهتر بشیم

من امروز صبح رفتم باشگاه و خدارو شکر انگار داره ورزش و رژیم جواب میده تقریبا ۲۵۰۰ کم کردم کلی هم تغییر سایز داشتم 

ناهار قیمه گذاشتم و فیله مرغ 

النا کلاس قرآنش تموم شد و زبانش شروع شد که همسر می‌بره

نمیدونم چند وقته باز حس کم بینی دارم حس میکنم تو زندگی دست آوردی نداشتم ب هیچ جا نرسیدم اونایی که پدرمون رو درآوردن کلی موفق شدن😭😭

با سر درد خوابیدم بیدار شدم که زنگ همسر و پز دادن برای عروس نیومدش اعصابم رو بهم ریخت خدا چرا آدمها راحت دل میشکنند

رفتم دوش گرفتم باید شب برم پیاده‌روی


سلام خانمهای پرتلاش 

گزارش دیروزم ۱۰صب بیدار شدم موهامو شونه کردم بافتم قرصموهمسرموراهی کردنی ساعت ۵خورده بودم 

صبحانه خوردم ی لقمه خونه رو مرتب کردم گوشت چرخ کرده زودگذاشتم بیرون ک کتلت درست کنم 

اونم همسرم زنگ زدباهمکارم دارم میام خونه برانهاربگم ۱۰دیقه ی دیگه رسیدن😬ساعت ۱۱/۵گف نهار آماده نیس😂


براشون چایی دم کردم فوری کته گذاشتم وکباب تابه ای درست کردم دخترکوچیکم سالادشیرازی درست کردبزرگم هم ظرف آماده کرد ۱۲/۲۰دیقه غذام آماده بودخداروشکرکشیدم خوردن ورفتن خیلی ازمهمون یهویی بدم میاد ولی خوب آقایونن دیگه چنبارم تذکر دادم حالا بماند


ظرفای نهاروشستم یادخترت رفتیم عیادت ی مریضی ازاونجام رفتم باشگاه اومدم دوش گرفتم برقمون رفت خداروشکر  برا شام ازغذای ظهرداشتیم همونوخوردیم بچه ها سفره روجمع کردن من شستم یکمی گوشی دیدم خوابیدیم 


امروزم ساعت ده بیدار شدم صبحانه باپسرم خوردیم دخترکوچیکم جمع کرد شست خونه جاروبرقی کشیدم نصفشونصف دیگش دختربزرگم حال نداربودسمت اتاقشونکشیدم موندتازه کشیدمش نهاردوپیازه درست کردم همسرم سنگک گرفته بود خوردیم براشامم لوبیاخیس کرده بودم خوراک گذاشتم 

الآنم برقمون رفت دختر همسایمون تواسانسورمونده بودخداروشکردرشوبازکردن اومد بیرون توتاریکی نشستم دارم براشمامینویسم😂

امیدوارم همگی سلامت و تندرست باشین😊



زندگی رو دوست دارم باهمسروبچه هام  

سلام شبتون بخیر عزیزان

گزارش امروزم

ساعت ۱۰ از خواب بیدار شدم

دست و صورت شستم . مسواک زدم به لبم پماد آ د زدم. موهامو شونه زدم و دم اسبی بستم

همه حوله ها رو انداختم لباسشویی

چایی دم کردم

پسرم بیدار شد صبحانه خوردیم

ظرفا رو جمع کردم . شستم. جای نمک و زردچوبه رو پر کردم

رب رو ریختم توی ظرف

اسپند دود کردم

برقا رفت

توی تاریکی برنج دم کردم . اندازه یه ظرف کوچیک هم خورشت بادمجون درست کردم

با پسرم حدود یک ساعت بازی کردم

گردگیری اساسی کردم

تراس رو هم شستم

ناهار رو آماده کردم خوردیم

ظرفا رو شستم یکم نت گردی کردم.

مکمل خوردم

برقا اومد

از سوپری چند قلم جنس سفارش دادم آورد

حوله ها رو درآوردم دوباره یه دور دیگه لباس ریختم لباسشویی

همه دکوری ها رو شستم گذاشتم روی نمگیر خشک بشن

نون های بیات شده رو خشک کرده بودم خشک شدن . خرد کردم برای پرنده ها

با پسرم میوه خوردیم و کارتون نگاه کردیم

با مامانم و خواهر تلفنی صحبت کردم

چند تا پادکست گوش دادم

ماسک صورت گذاشتم

بعدش یه دوش گرفتم . من همیشه آخر دوش گرفتنم یک دقیقه آب سرد رو باز میکنم روی ساق پام تا پایین پام. برای گردش خون خیلی موثره

آرایش کردم و رفتیم توی محوطه مجتمع

بچه ها رفتن کلاس کاراته

منم حین حرف زدن با همسایه ها کلی نت گردی مفید کردم

باهمسر چندین بار تلفنی در طول روز حرف زدیم

به گربه ها غذا دادم.نون خرد ها رو هم ریختم برای پرنده ها

بچه ها برگشتن توی حیاط و کلی بازی کردن

ساعت ۹ و نیم برگشتیم خونه

غذا ساندویچ سوسیس درست کردم.خوردیم سریع ظرفا رو شستم

چدن های گاز رو گذاشتم توی تشت لوله باز کن.چند تا لک افتاده بود روشون اصلا پاک نمیشدن. با لوله باز کن کاملا تمیز شدن.

گاز رو تمیز کردم. آشپزخونه رو کاملا مرتب کردم.

زباله ها رو بردم بیرون از خونه

میوه اسلایس کردم با پسرم خوردیم

بعدش بازی فکری بازی کردیم

الانم دارم براتون مینویسم

چند لحظه دیگه میرم مسواک و روتین پوستی

دو روزه لبام خشک شده بهش کرم آد بزنم

تکرار جملات آرامشبخش و آرزوی آخر شب و بعدش لالا


از فردا میخوام هر روز حدیث کسا رو بخونم

و هر کاری که انجام میدم به نیت جلب رحمت و روزی انجام بدم

غذایی رو هم که درست میکنم به نیت نذر ائمه باشه که هر روز غذای نذری بخوریم

🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴

امروز توی چالش ها کاملا موفق بودم

✨ بی جهت عصبی نشدم

✨ بارها به پسرم بجای باشه گفتم "چشم"

✨بیشتر از دو ساعت در کل روز باهاش بازی کردم

✨ هر وقت خواستم صداش بکنم با قربون صدقه صداش کردم

( پسر نازم. دورت بگردم.عشق مادر. مامان فدات بشه . عزیز دلم)

سلام به همگی گزارش پنج شنبه 

دیر بیدارشدم ، صبحانه خوردیم  با بچه هام  بعدش چند تا هیچ و فلفل دلمه داشتم خرد کردم گزاشتم فریزر ، رفتم  لیزر بعدش اومدم خونه و‌همسرم اومد دنبالمون رفتیم خونه ی مادرشوهرم  دعوت بودیم ، عصر اومدیم متاسفانه فقط نت گردی کردم و بازی هیجانی داشتم با بچه ها ، بعد بازی عوض کردم  براشون ، رفتیم بیرون شام آلانم روتین پوستی بزنم و بخوابم ، به یه عقدی دعوت شدیم پسر. خواهر شوهرم دوهفته دیگه اش 🫤باید دنبال لباس و …… هزارتا کار باشم ، امروزم سعی کردم عصبی نشم 😍

ارزش خودت رو بدون ، مالیات هم بهش اضافه کن 🦋
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز