صبحانه خوردم ظرفاشو چیدم ماشین ✅
زیتون شور برا مستاجر مامان بزرگم جا کردم براش ببرم دیروز به مامان بزرگم داشتم میبزدم تو دستم دید گفت کجا رفتی و فلان گفتم برات میارم چند تا هم تو ظرفای کوچیک جا کردم گذاشتم یخچال ✅
امروز نهار خونه ی مامانمم سالاد براش درست کردم از دیشب سس نزدم گفتم ببریم با هم بخوربم ✅
تولد خواهرمه پسرم برا خالش کیک خرید می خواد بیاد خونه ی مامانم نهار اونجا سوپرایزش کنیم ✅
ظرفای نهار خونه ی مامانمو بشورم ❌
برم مغازه داییم با خواهرم حرف بزنیم ✅
تخت رو مرتب کنم ✅
به مغازم سر بزنم ✅
شام بخوریم هنوز نمی دونم چی درست کنم✅ شام جور شد
شام داییم برا خواهرم لازانیا درست کرد برد خونه ب مامان بزرگم ماهم کیکی که ظهر براش بردیم رو بردیم اونجا همگی اونجا شام موندیم و تولد گرفتیم الکی الکی ۱۴ نفر شدیم 😊 همه می خواستن سوپرایزش کنن
سلام دوستان عزیز من این تاپیک رو پیارسال دیده بودم ولی گمش کردم تا اینکه امروز گشتم تو ذخیره ها پیدا کردم
من وقتی اینجارو میام میخونم انگیزه میگیرم بلند شم کارام رو انجام بدم حتی دوست دارم منم بعضی وقتا
هفته ای یبار بیام بنویسم
ما پارسال خداروشکر یه خونه نسبتا بزرگ و نوساز خریدیم با کلی قرض و قوله هم وسایل جدید خریدم دوست دارم خونه هر روز برق بزنه وسیله هام خراب نشن چون امکان دوباره تعویض ندارم اما خیلی روزها بی حوصله میشم همه جام میخوره بهم و بی نظم میشم
امروز روز زرنگ کاریم بود
ما تخت داریم ولی تشک نداریم نه خودمون نه بر دخترم دست و بالمون خالیه واسه همین هر روز و شب پهن کردن و جمع کردن رخت خواب داریم
رخت خوابارو جمع کردم ✅
رفتم نون تازه خریدم فریز کردم بر یه هفتمون ✅
تراس رو جارو کردم ✅
همه ظرفا اعم از لیوان استکان بشقاب نعلبکی همه رو تو وایتکس خوابوندم زرد شده بودن بعد شستمشون ✅
به گازم و کتریم سیف کرمی مالیدم ده دیقه بعد شستمشون✅
سطل زباله دستشویی رو خالی کردم ✅
ظرف مایعش رو پرکردم✅
بعد به دستشویی جرمگیر من ریختم نیم ساعت بعد با فرچه سابیدم حسابی ✅
لباسارو ریختم تو لباسشویی بعد بردم تو تراس پهن کردم ✅
لباس قبلیارو جمع کردم تو کشو ها ✅
شوهرم وسیله خریده بود اعم از حبوبات و ادویه ها همشون رو داخل طرفشون جابه جا کردم ✅
سبزی خوردن خریده بود پاک کردم شستم گذاشتم ابش جمع شد جمع کردم تو قابلمه رویی ✅
بعد خونه رو جاروبرقی کشیدم ✅
شام مرغ و برنج درست کردم ✅
بر فردا خوراک لوبیا هم لوبیا چیتی خیس کردم ✅
بعد رفتیم بیرون بستنی و بعد پارک دخترم بازی کرد برگشتیم✅
این بود گزارش امروزم
حالا دوستان درمورد رسیدگی به خودم خیلی ضعف دارم
یا راستش رو بگم تنبلی میکنم به خودم نمیرسم به هیچ وجه حالم از این بابت خرابه
مساله مهم تو زندگیم چاقیمه که همه جنبه های زندگیم رو درگیر کرده دوست دارم برم عمل اسلیو ولی خوب چون وزنم خیلی بالا نیست دولتی تعلق نمیگیره خصوصی هم ۱۰۰ تومن پول میخواد نداریم این مقدار
همش میگم از فردا میرم پیاده روی نمیرم 🥺
میگم برم باشگاه ثبتنام کنم لفتش میدم ناراحتم 🥺
میگم رژیم رعایت کنم غذای رژیمی برخودم درست کنم اراده نمیکنم ناراحتم 😪
دوست دارم برم لیزر فعلا از شهریور دستم پول میاد
مونده عقب واسه همین همش از ژیلت استفاده میکنم حوصلم نمبکشه تو حموم لاقل از پودر موبر استفاده کنم
پاشنه پاهام ترک زده چندروز وازلین زدم ول کردم ادامه ندادم
فقط شبا از شوینده و ابرسان استفاده میکنم روزا از ضدافتاب
واقعا نمیدونم چطوری اینارو جزو روتین زندگیم کنم
تقریبا تو خانه داری بدک نیستم
بچه داریم بدک نیست
دستپختمم شوهرم راضیه ولی باز دوست دارم چیزای جدیدتر یاد بگیرم
درحال پس انداز کردنم هستم به عنوان یه زن درحد چند گرم طلا بخرم بر روز مبادام
اما امان از رسیدگی به خودم میشم تنبل روزگار 🥺
خوش اومدین عزیزم
به نظرم هر کدوم از این موارد رو بذارین توی برنامه تون.
یه مدت برا یکیشون تلاش کنید وقتی ملکه ی ذهنتون شد بعد برید سراغ بعدی.
در مورد ورزش کردن، من این روزها دارم سعی میکنم ورزش رو جز کارهای روزانه ام کنم با شبکه جم فیت ورزش میکنم خیلی خوبه. چون فعلا شرایط باشگاه رفتن رو ندارم
لیزر رفتم‌من همش برگشت بعد دو سه سال تا دو سه سال خوبه ها باز برمیگرده
برا تخت می تونی رو تخت بچت همون تشک یک نفره بزاری روش ملافه بکشی
به نظر من به جا طلا همون وسیله های زندگی بگیری بهتره مثل تشک و اینا
به نظرم طلا موقعی ادم باید بخره که وسیله س زندگی ادم کامل باشه مخصوصا ضروریا و اضافه پول رو ادم طلا بخره البته این نظر منه
برا پاهات هم روغن دنبه خیییلی خوبه و پمادر لافرر برا ترک پا خوبه
سلاااام دوستای گلم
نمیدونم چرا اصصصلا فرصت نمیکنم بیام اینجا گزارش بزارم، با اینکه تو نوت گوشیم کارایی که انجام میدم رو مینویسم، البته یه علتش سرفه های یک ماهه ی دخترمه که الان یه هفته ست شدید شده، چندین بار بردیمش دکتر خیلی نگرانم😭
امروز 9:30 بیدار شدم حدود یک ساعت درگیر دخترم بودم انقدر که سرفه داشت. هی نق میزد، به زووووووور بهش چیزی دادم خورد و بعدم داروهاشو دادم
ظرف های صبحانه رو شستم و سینک رو خشک کردم
لباس های دخترمو پوشوندم، خودمم آماده شدم برای ناهار رفتیم منزل مادرشوهرم
نمازمو همون جا خوندم
برگشتیم خونه باااز بهونه گیری ها و سرفه های دخترکم شروع شد، داروهاشو دادم، ناهارشو که از اونجا آورده بودم بهش دادم.. خوابوندمش
الان برای خودم چای ریختم بخورم یه کمی کتاب بخونم
وضعیت خونه از لحاظ نظافت سبزه ولی وضعیت خودم تعریفی نداره، دلواپسم
راستی دیشب چندتا کشو لباس خودم و دخترم و کشوی کتاب قصه و اسباب بازی هاشو تمیز کردم. عکس قبل و بعد میزارم براتون روحتون جلا پیدا کنه😅 ویژه برای سوسن جانم😍😊
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز