انشاله ک سلامتیتون به دست میارین ۴۵ سالگی هم جونیه .ولی واقعا درسته من ک قبلا پسرم نبود با عشق غذا درست میکردم دوتایی میخوردیم غذاهامم خیلی خوشمزه میشد ولی الان ک پسرم بهونه میاره غذا درست کردن برامن از هرکار دیگه ای سخت ترشده اصلا جونم نمیگیره درستش کنم درست کردنی هم مثل قبل خوشمزه نمیشه همش فکرم پیش غذاس چی درست کنم کی بخوره😐 پسرمم ولش کردنی میشه پوست استخون خیلیا میگن ولش کن خودش میخوره ولی امتحان کردم ن تنها نمیخوره لاغر میشه بلکه ضعیف هم میشه تند تند سرما میخوره اشتهاشو از دست میده معدش کوچیکتر میشه.
سپاسگزارم از لطفتون که بنده رو جوان میدونید و ممنونم از دعای خیرتون.
بله خصوصاً الان که یه نوزاد هم دارید،باید حواستون به پسرتون باشه که حس نکنه فراموشش کردید.
منم مشکل غذا درست کردن دارم البته اینکه چی درست کنم اذیتم میکنه،گاهی اوقات بهشون میگم فکر کردن اینکه شام یا ناهار چی درست کنم باشما،،،،بابا جان من قراره زحمت درست کردنشو بکشم،یعنی انقدر براتون سخته که فکر کنید و به من بگید چی درست کنم؟؟؟ 😒
از غذا دور ریختن متنفرم یعنی از اسراف...همه مون (ما خانمها)بدمون میاد.برای اینکه اسراف نشه اصلاً قید درست کردن خیلی از غذاها رو زدم،اما باز هم دو ریز غذا داریم متأسفانه.
خدا هدایتشون کنه 😅
عزیزممممم😅😅🙃🙃.
فک کنم خیلی خلاصه گفتم. اینطوریام نبود😉
شب قبلش حبوبات رو پخته بودم به اندازه خودمون.
بعد که قرار شد اونا هم بیان ، یه بسته حبوبات پخته از فریزر بهش اضافه کردم و خب بخش زمانبر پخت آش هم همین حبوبات هست. بقیه ش دیگه خیلی طول نکشید.
ولی در مجموع ممنون که به من همیشه لطف دارین🥰❤️
عزیز دلم یه نکته ای فک میکنم جا مونده این وسط.
این مثالی که شما زدین اصلا شدنی نیست، زمان و توان آدمها محدوده، اصلا شدنی نیست که به همه جوانب در حد عالی برسیم.
به نظرم توقعمون رو باید از خودمون بیاریم پایین، محدودیتهامون رو قبول کنیم تا آرامش بیشتری داشته باشیم.
فقط کاری که میتونیم انجام بدیم اینه که با تلاش و برنامه ریزی بیشتر ، زمان هدر رفته مون رو کاهش بدیم، کارهای کم اهمیت رو از اولویت خارج کنیم، اینطوری مفیدتر زندگی کنیم و کیفیت زندگیمون بره بالاتر.
سلام دوستان کسی هست حس ششم قوی داشته باشه
و من:
امروز صبح رفتم سرکار
ساعت از سه رد شده بود که رسیدم خونه. نهار خوردیم و خوابیدیم.
بعد از بیداری:
خونه رو مرتب کردم
هال نپتون کشیدم
لباسشویی روشن شد لباسهاش پهن شد
نمازم خوندم
تکالیف علی جون رو مدیریت کردم تا بنویسه(خداروشکر دوتا بخش بزرگ از کتاب کارش تکمیل شد و دو بخش کوچیک موند)
یه داستان باید خلاصه میکرد که انجام داد.
شام کشک بادمجون درست کردم
دوش گرفتم
لباس دستی شستم
لباسشویی به حد نصاب نرسید تا دوباره روشن بشه،موند برای فردا.
همسرم اومد شام خوردیم
یه مقداری به حساب کتاب ها رسیدگی کردیم
یکم لباس اتو زدم
و خاموشی زدیم
مامان های شاغل که بچه مدرسه ای دارید از مدیریت کارهاتون میگید؟چطور میشه به همه چی مخصوصاً درس بچه رسید آخه🥺
زهرا جان منظورم از «همه ی ابعاد »رو فکر کنم،خوب بیان نکردم،منظورم از همه ی ابعاد اون برنامه هایی بود که اون افراد برای خودشون در نظر میگیرن و البته با توجه به زمان و توانایی یا توانمندی خودشون هم هست،اما میرسن به هر آنچه که در برنامه ریزی شون هست.
به عنوان مثال مطالعه ی روزانه شون رو دارن،به معنویاتشون میرسن(مثلاً مسجدی یا امامزاده ای،زیارتی،نماز و دعایی و...)
تفریح هفتگی شون رو دارن، مسافرت و چه میدونم خریدشون به جاست،به امور بچه هاشون رسیدگی میکنن،از خودشون غافل نیستن،وقت دندونپزشکی و چکاب سالیانه و ...غیره شون به موقع و سروقتش انجام میشه
به کار یا هنر مورد علاقه شون میرسن،برای دیدار اقوام و عزیزانشون وقت میذارن و خیلی مثالهای دیگه...
خلاصه اینکه در پایان روز وقتی به رختخواب میرن از عملکرد اون روزشون راضی و خشنودن و وقتشون رو تلف نکردن.
دقیقاً همون نظم و اولویت بندیی که شما و شادی جان بهش اشاره کردید تو زندگی شون جریان داره.
البته یکی از این افراد هم خود شما هستید که هم مادر نمونه ای هستید برای فرزندانتون و هم همسر با وفایی برای همسرتون و هم همکاری با اخلاق و هم عروس با محبت و خوشرویی برای خانواده ی همسرتون و هم دوست دلسوزی برای ما و هم دختر خوبی برای پدر و مادرتون و هم خواهر مهربانی برای خواهرها و برادرهاتون و هم... و هم....
آرزو میکنم روز به روز موفق تر و پر انرژی تر باشید.🤲🌼
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
3 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز