سلام صبح بخیر
یکشنبه حوالی 7 بیدار شدم همسر و علی و پارسا رفته بودن
نشستم صبحانه بخورم همزمان گوشی دستم گرفتم و 1 ساعت و نیم بیخود چرخیدم 🤦♀️
ثنا و محمد هم کم کم بیدار شدن
بعد رفتم سراغ کارها، اتاق خوابم مرتب شد، ظرف ها شسته شد، مقدمات نهار فراهم شد، لاندری مرتب شد و یک جارو هم زدم اما باید دستمال کشیده بشه، لباس های خودم و همسر تا شد،. کمد همسر مرتب شد،
کلی لباس شسته شده علی و محمد و کلی لباس بیشتر جمع شده از تو اتاقشون مرتب و تا و جابه جا و بعضیا منتقل به رخت چرکها شد
مشکین تاژ نداشتیم و کلی لباس تیره مونده بود رو دستم
همزمان کتاب هم گوش میدادم
نماز خوندم
ثنا حال و پذیرایی روجمع و جور کرد و گردگیری کرد
غذا رو تکمیل کردم
حال رو جارو زدم
دوباره ظرف شستن
باز نیم ساعت گوشی
همسر و بچه ها اومدن، گوجه خریده بودن شستم و سالاد درست کردم
نهار خوردیم و جمع کردیم
ظرفهلش رو شستم
باز گوشی و خواب 🤦♀️
دیگه از 6 هم پای تی وی بودیم تا 9 و نیم، 10 فکر کنم برای فینال
این وسط باز کلی جیغ جیغ و کل کل و باز قهر کردنای ثنا و دعوای ثنا و علی سر تخمه و دعوای پارسا و ثنا سر امباپه و مسی و........
اما با این همه کلی خوش گذشت
یک لگن بزرگ پفیلا هم روز قبل درست کرده بودم با چیپس و تخمه خوردیم، آخرشان ار لب و دهنم بی حس بود کلا
تازه از پروفایلم معلومه رژیم هم هستم 🙄
بعدم ریخت و پاش حاصل از فوتبال و تخمه و.... جمع کردم
همسرم اومد شام خوردیم، (تازه 10 شب اومده بود میپرسید کی قهرمان شد 😐 مرد هم آنقدر غیر فوتبالی آخه 😐)
قبل خواب هم جمع و جور و شستن ظرفها انجام شد