سلاااااام
امروز صبح علی جون رو اماده کردم سوار سرویس شد و رفت.
مهدی جون خواب بود، منم نشستم پای لپتاپ، تا مهدی خواب بود آموزش دیدم، یه نکته ای تو اموزش مطرح نشده بود و بهش نیاز داشتم، کلی راجبش سرچ کردم، و کلی کد نوشتم تا بالخره ۷٠ درصدش تکمیل شد، ولی بازم به نتیجه نهایی نرسیدم، باید دوباره روش کار کنم.
تقریبا تا ۱۲ پای لپتاپ بودم و البته وسطش صبحانه خوردیم، نهار کوکو سیب زمینی درست کردم، میوه خوردیم، دمنوش خوردم.
علی جون اومد نهار خوردیم، یکم ظرف شستم و با پسرا خوابیدیم.
وقتی بیدار شدیم، یکی از ست های خونگی زمستونی رو استارت زدم، بلوزشو برش زدم و کم کم دوختم، برای علی جون الفباشو درست کردم تا رنگ بزنه.
برای شام خوراک سیب زمینی و مرغ درست کردم
ظرفا رو شستم
حال و اشپزخونه رو. نپتون کشیدم
روی کانتر و اپن رو دستمال کشیدم
شام سرو شد صرف شد و جمع شد
علی جون دلش میخواست یکم تمرین کنه، منم براش سرمشق دادم
با مربی علی جون راجب یه مسئله ای یکم چت کردم.
از بلوزم فقط کشباف پایین و سراستیناش موند، خیلی کار نداره ولی دیگه انرژیم تموم شد.
شبتون بخیر🥰🌻🌻