سلام روزتون بخیر
هفته ای که گذشت .....
خونه رو به مرتب ترین شکل ممکن نگه داشتم که اگه یه وقت شلوغ پلوغ شدم از خونه خیالم راحت باشه_این غذایی که امتحان کردم واسه من جدید بود :پلو مخلوط درست کردم با کدو سبز سیب زمینی فلفل دلمه نخودفرنگی وذرت و رب و زردچوبه (همسر لوس من کدو دوس نداره ولی این مدلی رو پسندید)
مدتیه که به صورت خیلی جدی پیگیر یه شغل نیمه وقتم _چندجایی هم برای مصاحبه رفتم که به توافق نرسیدیم_از طرفی نظرم رویه کیس مناسب برای کاراموزیه به مدت ۳الی ۶ماه(خودم خیلی مشتاقم که برم ولی راضی شدن همسر بستگی به سنجیدن محیط داره)
لباسای مهمونی و عروسی شسته و اتو و جمع شد(راااااااااااستی یادم رفت بگم یه پیراهن شیک داشتم که جز خریدای عروسی خودمون بود و برای این عروسی دیگه نیازی به خرید مجدد ندیدم همونو پوشیدم نکته مهمش اینه که اندازه ام بود یعنی من به سایز ۳۶خودم برگشتم هورررررررررا)
بلاخره با کلم بروکلی دوست شدم نه سرخ کرده نه خامش فقط بخارپز
راستی چندوقتیه که وعده ناهارم فقط شده سبزیجات بخار پز یا سالاد
جلسه مشاوره رو شرکت کردم
یه عالمه قورباغه قورت دادم(کوک گوی موزیکال درست شد_شیشه ی شکسته ی ساعت همسر تعویض شد_دکمه شلوار همسر رو بردم خرازی پرس شد_دم پای شلوار خودم کوتاه شد_کتاب مورد نظرمو از کمدا سفارش دادم_بلاخره هدیه تولدهمسر خریداری شد_بلاخره برای خودم ماگ خریدم
بلاخره تن دادم به نصب پیام رسان های داخلی .اونایی که شماره مو دارن از خودشون رونمایی کنن نتونستم پیداتون کنم.شهرزاد منظورم محدودیت نت نبود درمورد شکستن گوشی نازنینم بود که گفتم خطر لغو کاربریمو حس میکنم)گروه کلاسی رو تشکیل دادم و قرار شد فعلا خودم مسیول همه ی امور باشم تا استارت اولیه کارزده بشه_متن های ارسالی به زبون محاوره نوشته و چاپ شد و روز و ساعتش با استاد هماهنگ شد_یه قورباغه خیلی گنده رو همسرم قورت دادن البته با کمک من ، و اینکه بخاطرش یه سفر کاری در پیشه)
چندتا بسته پستی ارسال شد
بیمه هاو بدهی و قبض ها و اجاره پرداخت شد
تو مهرانقد بدو بدو داشتم که
پاهام پوکیده با کوچیکترین پیاده روی دوباره داغون میشد.به توصیه یه دوست کف پامو حنا گذاشتم بعدش دلم برای مامان بزرگه مامانم که بهش بی بی میگفتیم تنگ شد
به یادش ناخنای پامو حنایی کردم
و کلی از وضعیت جدید خندیدیم و ذوق کردم اسممو گذاشتن خانوم حنا
مدیتیشن و یوگا و نرمش های کمر و گردن انجام شد
واحد ما طبقه اوله پر از پنجره ....زیرش پارکینگ -واحدبالایی هم که هیچ وقت نیستن
همه اینا باعث میشه تا زودتر از بقیه ی خونه ها احساس سرما بکنیم و یه وقتایی قندیل بندیم
برای بهتر شدن شرایط استر پرده ها رو نصب کردیم دریچه کولر پوشیده شد درزگیرها نصب شد بساط دمنوش و تنقلات پاییزی زمستونیمم که به راهه تااااا یکم دیگه صبوری کنم و بخاری رو دیرتر نصب کنیم
مقداری سیب زرد قرمز وسبز داشتیم که انگار هیچکدوممون قصد خوردنشو نداشتیم و خیلیوقته تو یخچال جا خوش کرده
ورقه ورقه کردم گذاشتم خشک بشه
تاجایی که یادم بود رو براتون گفتم
روز و روزگارتون خوش