*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

سسلام خوش اومدی عزیزم . شما همسن من هستی و مثل من سه تا بچه داری  و البته خیلی منظم تر این منو خیلی ذوق زده کرد 😊😁😍😘

ممنم برف ندیدم تا الان 😢😂 ولی توی شهر  های ما نباره بهتره . ان شاءالله بریم شهرهای دیگه ببینیم 😉

خواهش میکنم 

بله عزیزم علوم تربیتی هم داره . 

صبح به خیر خانومهای گل . 

از ابتدای هفته تا اینجا:

اتو، جارو، نظافت سرویس و ورودی، تمیزکاری هود، اجاق، سینک و آشپزخانه، انجام شد. 

گوشت، چرخ و بسته بندی شد. 

آبگیری هویج انجام شد. 

ذرت پختم و فریز کردم. 

نعنا پاک کردم و شستم که خشک کنم. ( یه کم موهیتو هم باهاش درست کردم.) 

کیک پزی و ماست بندی به راه بود. 

شله زرد درست کردم. (هر بار درست می کنم، یاد فیلم لیلا ی داریوش مهرجویی می افتم.)

سالاد شیرازی رو به روشی درست کردم که برای من جدیده:

نمی دونم همه ی شیرازی ها، اینطور درست می کنن یا نه ولی از یه آشپز شیرازی شنیدم که نسبت خیار باید حدود دو برابر گوجه باشه، پیاز کم، سبزی خشک زیاد و آبغوره ای که اصلا جزیی از سالاد باشه مثل ناز خاتون.  

نمی دونم شما دخترا چطور درست می کنین ولی من پیش از این، نسبت گوجه و خیار رو مساوی در نظر می گرفتم و آبغوره رو صرفا به عنوان طعم دهنده. در حالی که سالاد اون عزیز شیرازی، تو آبغوره، غرق بود. البته ترشی زیادی هم نداشت و معده ام رو اذیت نکرد. 

هفته ی قبل مجبور بودم هم تو وعده ی برنجی ناهار، هم شام که تو خونه ی ما نونیه، غذاهای بذار خودش بپزه رو ارائه کنم. اهل خونه با وجود این که این مدل غذاها رو دوست ندارن ولی کمال انعطاف رو به خرج دادن. برای همین این هفته، زمان آشپزی رو بیشتر از تمیزکاری گذاشتم تا غذاهایی بذارم که مورد علاقه ی دوتایی شونه. 

این هفته دوباره پای نان جو رو به خونه باز کردم: باهاش تست فرانسوی درست کردم و توپک خرمایی( به علاوه ی گردو، موز، خرما و کنجد). 

دلم می خواد به جای تستش، از نان جو معمولی استفاده کنیم ولی فعلا واقع بینی پیشه کردم و به خودمون فشار نمیارم. 

خیلی دوست دارم با تغییر فصل، یه کارای کوچیکی مثل تعويض روکوسنی ها متناسب با رنگ فصل رو انجام بدم ولی باز هم نرسیدم آماده شون کنم. فقط یه سینی مسی رو پر انار کردم گذاشتم روی میز. البته همین هم حال و هوام رو واقعا بهتر کرد. 

و امروز. 

خدا بخواد باید به:

شام امشب و ناهار فردا

گردگیری

شستشوی حمام

شستشوی لباس های تیره با ماشین

و یه سری خرده کاری معمول 

برسم. 

روز خوبی داشته باشین بچه ها. 😘😘😘

سلم. دوستان اول برنامه دیروز کامل کنم . 

دیشب هرچی گشتم نتونستم گوشیمو پیدا کنم از دست محمدم 

تازه صبح دیدمش،

ظرفای شام و صبحونه رو بشورم ✔

ناهار کله جوش جان درست کنم . و چند مدل غذا هم داخل یخچال داریم بخوریم ✔✔

رختخوابی پسرارو جم کنم ✔

لباساشون اتو کنم جا بدم ❌گذاشتم بیشتر بشن باهم اتو بزنم ❌

لباس زمستونی ها سروسامان بگیرن فک کنم تو کردنشون جا نشه مجبورم بزارم داخل سبد بمونه😬✔ کمداشون مرتب کردم و بله جاشدن 😁

پذیرایی رو یه کوچولو برقی بکشم . ✔

دارو همسرم بدم ✔

میوه بدم خدمتشون ✔

اتاق پسرارو مرتب و جارو کنم ✔❌ جروش داره قورباعه میشه

قبل همه ی اینا سعی کنم کمی بخوابم ‌ 🤭می✔ با هزار بدبختی یه ساعت خوابیدم که باز خوابای اشفته دیدم . و تصمیم گرفتم قید خواب صبح رو بزنم البته خوابی که بعد از بیداری صبح باشه😬 

ساعت 5 و نیم بیدارشدم نمازم قضا شده بود و از این بابت خیلی ناراحت شدم.  

پسرارو صبحونه دادم راهی مدرسه کردم . 

کارای امروزم . 

قضای نماز صبح 

قضای قران صبح 

برقی کشیدن هال 

جارو زدن آشپزخونه 

فکر کردن درمورد شام و اماده کردن مقدماتش

شستن ظرفای شام و صبحونه 😬

جم کردن رخت خوابای گل پسرا 

مرتبیدن پذیرایی 

اینا باید تا ساعت 9 تموم شن 

کمی مطالعه ازاد قبل ساعت 10

بعد جارو زدن اتاق پسرا 

امیدوارم مادر همسر جان صبح نیاد بتونم بیشتر مطالعه داشته باشم  .  عروس بد هم خودتونید .😂

 اگه بیاد  قدمش روی چشممام  😊

چه کارهای دلی قشنگی آبان جوووون

منو برد به چندسال پیش که دکور خونم پاییز و زمستون با بهار و تابستون  فرق داشت‌.

چقدر دنبال ایده میگشتم و وقت میذاشتم ،مخصوصا برای پاییز عزیزدلم.با برگهای پاییز و میوه های درخت کاج و ....😍😍😍😍🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂

سلام عزیزم.خوشحالم یکی مثل خودم پیداشده...لطف داری گلم.خجالت زدم نکن🤭🤭😘💖

بعلهههه.گلم هرروز .اگه نشورم رومخمه🤭🤭

واما کارهای امروززز....ساعت بیداری ۶وربع.دختراوهمسر راهی مدرسه وکارشدن.حیاط شسته شده.سرویس شسته شده.وروجک بیدارشده....شیرخورده. تاصبحونشواماده کنم.فلفل دلمه های خشک شده راجمع کردم ازحیاط.درتوری روهمسرجان بازکرده دیشب بردم انباری.درادامهههه.رسیدگی به گل دخترررر.آشپزخونه ترکیده جمع بشه وکوهی ازظرف شسته.شام بزارم خورش قیمه چون عصری نوبت دندون پزشکی دارم نمیرسم بیام شام بزارممم.جاروبرقی بکشم.حمومو بشورم.اتاقها مرتب بشه .کمدکتابهاجمع بشه دخترا ترکوندنش. دستمال کشی پذیرایی.ناهار سوپ گذاشتم.عصری درس دخترا.دفترحساب وکتاب بررسی بشه لباسهای خشک شده تابشه.کارت به کارتاانجام بشه البته باگوشیم.فعلااینایادمه اگه اضافه شدمیام میگم.فعلا بای🥰❤👍

نه خوشگلم گروه نیست ولی خیلی کم پیش میومد چند نفر یهو با هم‌بیان تاپیک .مثلا توی چند هفته یک نفر بهمون اضافه میشد و‌...

قربانت .

خخخخخخخ ما چون بچه سردسیر بودیم تو تابستون کلا زیر کولر گازی سیر میکردیم 😄😄😄😄 فقط شبها اونم ۱ به بعد میرفتیم دریا . 

بندرعباس فوق العاده بود یک شهر زنده ،هر ساعتی از شبانه روز میرفتیم بیرون شهر پر ادم بود و زندگی جریان داشت 😍کمتر شهری رو اینطور دیدم .

[QUOTE=255712139]دوستان کی درِ تاپیکو باز گذاشته ؟!! ماشاءالله گروه گروه دوستان جدیدالورود  داریم 😊 یالا ! اع ...[/QUOT

به نظر من که قدیمی بودنش جذابه و نوستالژیکه 😍😍

اعضای جدید هم معمولا تو بروز شده ها میبینن تاپیک رو و شاید جذاب ترین قسمتش براشون قدمت تاپیک هست که جذبش میشن 

وای پاییز من ورودی 84 پیام نور بودم 

مهر وارد دانشگاه شدم و دی عقد کردم 

خیییلی سخت بود برام، کتاب‌ها سنگین و معمولا بدون حذفی بود و باید کل کتاب منبع رو میخوندیم، 

امتحان ها تستی و با نمره منفی و تصحیح سیستمی 

کلاس ها هم که کم و درسها رو نمیشد فهمید 

من شیمی قبول شده بودم 

بعد هم که بلافاصله حامله شدم و همزمان کارهای عروسی و جهاز و.. آبان 85 رفتم خونمون و  آذر 85 هم که پارسا دنیا اومد و من از 40 رو گیش امتحان داشتم و بماند که قاعدتا از مهرش هم نمیشد چیزی بخونم 

خلاصه که چندتا  درس حذف پزشکی تقلبی کردم و چندتا به زور پاس و شد و چند تا هم افتادم 

ترم های بعد هم همین بود هی درس برمی‌داشتم و هی یا میفتادم و یا حذف و یا غیبت 

5 ترم رفتم و 36 واحد کلا پاس کردم که 12 تاش عمومی بود که مخصوصا برداشته بودم که بعد کنکور بدم و برای رشته ی دیگه بتونم تطبیق بزنم و دیگه اونارو فقط نمره خوب گرفتم 

ممنون مزاحمت میشم حتما