بله منم شنیدم
و خیلی قیل و قالهای دیگه که در این مورد و موارد مشابه وجود داره.ما حصه ی خودمون را برمی‌داریم و میریم و همه اینها را میذاریم به حال خودشون تا روزی که حقیقت آشکار بشه.
به رسم اینکه خودشون چنین اسمی گذاشتن خطاب قرار میدیم ولی در اصل خودم سعی میکنم مصداق اون آیه ای باشم که میگه(همه حرفها را بشنوید و بهترین را انتخاب کنید) من هر جا مطلب حق و معقولی بشنوم بهش گوش میکنم، حالا گوینده چه کسی باشه چه اسم و عنوان و رسمی داشته باشه شاید خیلی مهم نباشه.
🌺🌺🌺🌺
دقیقا! ای کاش بشه همه آدمهای منفی و مخرب را کنار گذاشت. آدمها در کنار همدیگه رشد میکنن خیلی مهمه کنارمون چه افرادی باشن تا در چه جهتی رشد کنیم.
یکی از دلایل بودن من اینجا وجود ذغالهای گرم و گل انداخته اینجاست، گزارش‌های تکراری منم فقط بهانه ای واسه استفاده از انرژیتون
ممنون از همه☘️🌺☘️🌺☘️🌺
@الهام1397 ممنون ازشما سلامت باشین خدا به شما هم قوت بده ماشاءالله فعال و پر مشغله این، حتما دهه 60هم هستین 😘🌺🌹🌹🌹
ایولا داری بااانو جونممم 👌 خدا قووت
عاقا من چرا با اینکه همش اینجا پلاسم بعضی کامتنا رو نمیبینم 😆!! بعدا از ریپلای دوستان میبینم !!! 🤷♀️
خب گفتم خیال تونو رااحت کنم آسوده سر بر بالین بگذارید حمام منو دخترم بالاخره همون ظهر که گفتم انجام شد با اعمال نمیه شاقه !! (بقول دوست قدیمی مون جودی جان !)
بعدشم باید میرفتیم منزل مادر همسر آخه بردارهمسر از راه دور اومدن
بماند که دو سه سااااعتی تو خونه فقطططططط گریه های روی مخ بروی پسرمو تحمل کردم باهاش همدلی کردم سرِ بهونه ی چِرت و کاملا بی دلیلش !! سعی کردم با مهربونی براش توضیح بدم که گریه ش کاملا بی مورده اما اون فقط میگفت حرف نزن هیچکی حرف نزنه ! حتی دخترمم میگفت دَ این گریه ش اوج میگرفت آخرشم دیگه مجبور شدم خیلی دعواش کردم تا بالاخره موفق شد خودشو آروم کنه دیگه بدون دعوائِه فک کنم همچنان دو ساعت دیگه ادامه داشت
این رفتارش برامون جدید نبود از همون نی نی ایش اگه برا چیزی ناراحت شه دیگه آروم شدنش با خداست !!
اما الان یه ماهی هست که قبل بیرون رفتن داستان داریم و میخوامم باهاش همدلی کنم آرومش کنم نمیزاره و میگه حرف نزنین و رهاش هم کنم تا خودش آروم شه بازم آروم بشو نیست که نییست !!! از لحاظ توجه و محبت هم کم نزاشتیم براش حواسمونم از نظر خودم که فک میکنم هست بین شون فرق نزاریم و اینا
نمی دونم والا !!! مادر بودن سخخخخت ترین کار دنیاست حتی قبل از کار تو همون معدن که میگین !! 😄😄
سلام بالاخره من تونستم چند ساعت شب بخوابم
از صبح که بلند شدم همسر بی حال بود با اینکه نوبت اون بود مجبور شدم خودم چای و صبحانه رو بیارم
نی نی یکم سرحال شده بود یه آبی به سر و صورتش زدم و لباس هاشو عوض کردم و باهاش بازی کردم
دیشب هرچی با همسر گشتیم گندم پیدا نکرویم تو مغازه های اطراف در نتیجه یکم از مادرشوهرم گرفتم حسابی پر اشغال بودن پاکشون کردم و دندونی گذاشتم
تو یک کشو پر از لوازم شکر ریخته بود مجبور شدم کشو رو خالی کنم و همه چیزشو بشورم
تا شب
یک دور لباس مشکی بندازم ماشین
لباس های خشک شده رو تا کنم
کلی لبلس هست که باید سرجاشون برن
ظرف کثیف تو ظرف شور نذادم بمونه
یه وم نوش سرماخوردگی به همسر بدم
کلی درس دارم بخونم
ان شالله که به همه اش میرسم
سلاااام
شبتون بخیر
ما برگشتیم🥰😊.
خداروشکر هرچند سفر کوتاهی بود ولی واقعا شارژ شدم🥰🥰🥰.
دیشب خونه مامانم مهمونی بود، همه جمع شدن و خیلللی خوب بود، واقعا دلم برای جمع شدن های اینطوری تنگ شده بود که همه باشن.( تعدادمون ماشالله زیاده، معمولا چند نفر هماهنگ نمیشن بیان و جمع نصفه نیمه میشه ولی دیشب خداروهزار بار شکر همه هماهنگ شدن و همگی دور هم بودیم😍😍)
دیشب اخر شب بعد مهمونی دیگه همه خسته لودیم و خوابیدیم، صبح قبل اینکه بیدار شم بقیه اکثر کارها رو انجام داده بودن، من بیدار شدم، دوتا اتاق رو جارو زدم. یخچال رو کامل خالی کردم طبقه هاشو شستم و دوباره چیدم.
کم کم همگی حاضر شدیم رفتیم مهمونی دایی، اونجا دیدارهایی تازه شد که بعضی هاش از یه سال هم ببشتر میشد ندیده بودمشون🥰. نهار صرف شد و چون مبخواستیم قبل تاربکی هوا برسیم مشهد، برگشتیم خونه بابا و وسایل رو. جم کردیم و راه افتادیم، تو مسیر رفت و برگشت دو هزار تا صلوات فرستادم(خورد خورد نذر صلوات داشتم و هر بار تو دفترم مینوشتم، اخرین بار که حساب کردم یه تعداد زیادی شده بود🥲، نمیدونم چرا از رو هم نمیرفتم باز نذر میکردم😜😁).
رسیدیم خونه، وسایل رو اوردیم داخل و من شروع کردم مرتب کردن، چمدون رو خالی کردم، یه دور لباس ماشین ریختم و. پهن کردم، یه دور دیگه داخل ماشین هست، دو دور دیگه هم تو صف هستن.
ظرفای سبد پیک نیک رو داخل سینک گذاشتم که با ظرفای شام بشورم.
بقیه وسایل هم برگشتن سرجاشون. خونه قبل بیرون رفتن اکل مرتب شده بود و کاری ندارم دیگه.
شام هم مامانم برامون گذاشته بودن.
نماز خوندم.
با علی جون کمک میکنم تکالیفشو انجام بده.
امشب دیگه غیر از شام و مدیریت لباس شستن، دیگه برنامخ ای ندارم.
فقط کمک تکالیف علی جون کنم و با همسرم یه فیلم ببینیم.
از فردا مجددا اموزشهامو شروع میکنم انشالله.
شبتون پر از انرژی خوب🥰🥰
سلام کدوم صفحه لیست نظافت کاری موردی روزاهای هفته گذاشته شده ؟
لیست خونه تکونی نیست؟
سلام بچه ها خوبید ایشالا خوش باشید
من چند وقته خیلی استرس دارم نمیدونم چرا روی دختر کوچیکم حساس شدم روی نشستنش راه رفتنش ....نمیدونم بخاطر تشنجی که کرده این حس رو دارم یا نه
دوباره استرس گرفتم تپش قلب و خارش شدید پوست سرم
خیلی حالم بده
اگه میشه برام دعا کنید اگه ذکر با دعایی بلدید بهم بگید
برای سلامتی بچه هام و آرامش خودم لطفاااااا
سلام بچه ها خوبید ایشالا خوش باشید
من چند وقته خیلی استرس دارم نمیدونم چرا روی دختر کوچیکم حساس شدم روی نشستنش راه رفتنش ....نمیدونم بخاطر تشنجی که کرده این حس رو دارم یا نه
دوباره استرس گرفتم تپش قلب و خارش شدید پوست سرم
خیلی حالم بده
اگه میشه برام دعا کنید اگه ذکر با دعایی بلدید بهم بگید
برای سلامتی بچه هام و آرامش خودم لطفاااااا
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز