شفای دوتا بیمار
رفع بلای مادی و معنوی از خالم
مامانم تعریف میکنه تو بچگیش
تو یکی از شهرای جنوبی یه خانمی میگه اگه دخترم ازدواج کنه کمد جهزیه دخترشو برای سید محمد نذر میکنم و قول میده
حاجت میگیره و دخترش عروس میشه اما مادرش میگه ولش کن کمدو نمیفرسته و میزنه زیر حرفش
میگه جلوی چشم همه یه دفعه کمد بلند شد رفت آسمون و رفت!!