2777
2789
عنوان

چطوری از شوهراتون پول میگیرید ؟؟؟

| مشاهده متن کامل بحث + 69856 بازدید | 216 پست
از اولش خراب کردیم از اول هر جوری رفتار کنی همون میشه
فکر کردم دیگه این شوهرمه تو همه چیز باید صداقت داشت . واقعا که لیاقتشو نداشت .
از این به بعد میرم تو کار نقشه کشیدن . هرچند که اینجوری بزرگ نشدم واقعا برام سخته
چند بار که خواستم با نقشه کار کنم بدتر گند زدم .ولی خب چاره چیه ؟



تو عقد بودیم از سر کا راومده بودم بیرون و بیکار بودم . تنها تو تهران زندگی می کردم خودم خرج خودمو می کشیدم
تو تمام مدت بیکاری یه بار نگفت داری نداری ؟!!!!!!
من خنگ (دور از جون دوستان ) همون موقع باید حساب کار دستم میوند
ولی ............
اصلا سیاست شوهرم اینه که زن پول نداشته باشه ( از رفتاراش فهمیدم ) انگاری دوست داره همش بهم خودش پول بده
هر دفعه خواستم داده ولی من پول خودمو می خوام با یه ماهیانه ثابت

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چون شوهرم خرج خونوادشو در حد تیم ملی می کشه و بی خیال خودمون هست بیشتر نگران شدم
از بس گفته خونه بگیر .... خسته شدم
حواستم خودم پولمو ازش بگیرم که دیگه کاری به کارش نداشته باشمو اینقدر حرص نخورم
تمام پولاشو تا قرون اخر خرج خونوادش کنه به جهنم .
ولی اینجوری که پول منم گرفته واقعا داغونم
باید ختما ازش پس بگیرم.
به خدا قسم به خدا قسم به خدا قسم
حاضرم این پولو بدم به بابام ه رجوری دوست داره خرج کنه اصلا بره مسافرت با مامانم بگرده
ولی دست شوهرم نباشه که واسه اون عوضیها بیشتر خرج کنه
پول خودمه زحمت کسبده خودمه کادوهای خودمن







عسل جون من با این نقره داغی که شدم طلاهامو نمی فرختم بدم بهش . خونه هم نخواستم والا به خدا
شانس ندارم که اینم میره بالای بقیه
همون طلا بهتره برام
حالا باز ببین دوستای دیگه بیان چه پیشنهادی می دن !
سلام بچه ها
منم اومدم درد دل بکنم
من کارمندم و با شوهرم یه جا کار میکنیم . من از همون اول تمام کارتها و دسته چکهای بانکی ام رو دادم به شوهرم ، و همیشه اون خرج خونه رو و اقساط وام رو از حقوق جفتمون می داد ، انصافا هم تو خرج کردن برام کم نمیزاره ولی بهم پول تو جیبی هم نمیده هرچی نیاز باشه خودش میخره وقتی هم خونه خریدیم شوهرم نصف خونه رو به نام من کرد البته خودم پیشنهاد دادم ، اما مشکل اینجاست که من تا حالا زیاد برام مهم نبود که پول تو کیفم باشه یا نه چون همیشه شوهرمو کنارم داشتم ولی چندوقتیه خانومهای خانه داری رو میبینم که چطوری ولخرجی میکنن و شوهراشون جونشون واسش درمیره ولی شوهر من عین خیالشم نیست خیلی زجر میکشم
چندبارم ازش خواستم اقلا یکی از کارتها رو بهم بده که اگه جایی رفتم پول لازمم شد خجالت نکشم ، با کلی منت کارت پس اندازم رو بهم داده که کلهم صد تومن هم توش نیست
بچه ها دلم گرفته و حالم از خودمم داره بهم می خوره
یه زمانی سر کار می رفتم و دستم تو جیب خودمم بود ولخرجی نمی کردم ولی اگه یه بار هم هر چی می خواستم می خریدم چون درامدم بد نبود
خرید می رفتم به سر و وضعم می رسیدم دیگه دکتر پوست و گرون ترین کرمها و ....
تا خودم از کار اومپم بیرون به خاطز ازدواج ( چون می دونستم با درامد شوهرم به کار من احتیاجی نیست !!!)
الانم تو زندگی کم ندارم خداییش بهترین طلا ها رو برام خریده ماشین خوب دارین خدا رو شکر ....
اخه مثلا ادم شوهرش وضعش خوب باشه اونوقت ادم خودش تو حیبش چهار تا شپش هم نداشته باشه !!!

ولی دلم می خواد خودمم هم پول داشته باشم
الان شدم یه ادم خونه نشین که فقط بچه داری می کنه همین - از همه حا بی خبر - خونه نشین خونه نشین
قبلا شوهرم می دونست کاری رو بخوام انجام بدم میدم . ولی الان چی دست و پام همه جوره بسته شده
چند روز پیش رفتم خونه خالم سعادت اباد با دختر هالم یه سر رفتبم تا قنادی - نزدیک خونهشون -
اینقدر تو اون چند دقیقه پیاده روی چیزای عجیب و غریب دیدم به دختر خالم گفتم کی تا حالا مردم اینقدر عوض شدن چرا همه یه شکل دیگه شدن .
احه توی حاملگی حالم خوب نبود نقریبا به جرات می تونم بگم از عید تا حالا من دیگه جایی نرفتم هرجا هم ضرورت بود مثل دکتر سریع رفتم و اومدم یا با ارانس .
حالا خودم رو نگاه می کنم چرا اینجوری شدم دلم می گیره
همه جوره فعلا رو دور بدشانسی گیر کردم
اینحا تنهام دوست و رفقیقی ندارم
خونواده شوهر خیلی خیلی ید و بی رحم
شوهری که حالیش نیشت چی کار داره می کنه و چی باید بکنه واسه اینده زندگیش -زن داره الان یه بچه داره ....
خودمم گم شدم این وسط - شخصیتم داره دو گانه میشه -کلاغ خواست راه رفتن کبک را بیاموزود راه رفتن خودش را هم فراموش کرد !!!
میثلا دلم می گیره وقنی یادم میاد شوهرم با این وضعبت مالی یه انگشتر حداقلش بود که می تونست برام بگیره ولی اصلا برای زایمانم هیچی نگرفت و به روش نیاورد حتی من یه بار هم پروندم .
قبلا خیلی می گفتم وای کادوی تولدم وای اردواجمون - از یه هفته قبلش من داشتم با خوشحالی شروع می کردم ولی تو این دو سال دیگه من کم اوردم و بی خیال شدم
ولی تو ناخوداگاهم ناراحتم می کنن
ببخشید دوستان این تاپیک فقط ناراحتی های منه و احه خیلی تنهام بغیر دوستای اینجا کسی رو ندارم
عسل جون و لیلا خانومی منم مثل شما هستم کارمندم و هرچی که گفتید شامل حال من هم میشه واقعا موندم چی کار کنم وقتی می بینم خانمهای خانه دار جاشون روی سر شوهراشون و کیفشون پر پول بعد ما باید از صبح تا شب کار کنیم بعد هم بگن بیشتر کار کن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟////
مهتا خدا خیرت بده این تاپیک و زدی خدا کنه بتونیم با همفکری راهی پیدا کنیم واسه این وضعیت
من میدونم که یه شبه نمیشه اما استفاده از تجارب بقیه خیلی کمک میکنه بهمون
حداقل چیزی که این تاپیک داره یه کم ارامش پیدا میکنیم وقتی میبینیم بقیه هم درگیرن نه اینکه خدایی نکرده خوشحال شم بقیه هم مشکل منو دارن نه بخدا!
فقط میدونی که یه مسءله شخصی نیست که تحملش سخت باشه میفهمی مردها عادتین نباید خیلی رفتارها رو باهاشون بکنی وگرنه ترک عادتشون موجب مرض میشه خودتم دق میکنی
آرتمیس شرایطت دقیقا مثل مال منه با این تفاوت که من کارمندم و غرورم خیلی زیاده که این خیلی بده
اگه دوبار از شوهرم چیزی بخوام نشنیده بگیره محاله دیگه بگم واسه همین عادت کرده بهونه بیاره مدام یا انگار نه انگار چیزی خواستم من منم دوست ندارم عین گداها دستم جلوش دراز کنم و بی محل بشم یا حساب پس بدم

من یه بار یاد آوری کردم وظیفشه نفقه بده. ..اوه اوه بهش برخورد که فقط اینجا وظیفه منهپس باید همه جا حرف جرف من باشه......
من اصلا مشکلی با کمک مالی ندارم اما وقتی به چشم نیاد طرفم بد عادت بشه اصلا صلاح نیست کمکی کنم

میدونین چی ناراحتم میکنه که نمیپرسه چیزی میخوای پول داری؟تو خونه پول بزارم خدایی نکرده اتفاقی افتاد نیاز بشه؟

آرتمیس منم خسته شدم بس که گفت تو خبر نداری
پول ندارم اوضاع بازار خرابه همه این کرایهها هزینهها قسطها چطوری جور میشه
امروز این گرونه ن گرونه
وایییییی
جالبه واسه بچه ام و خونه و گاها خودش خوب خرج میکنه اما واسه من کهمیشه از اوضاع خبر نداره

اونم خسیس نیست اگه بخواد فقط اگه خودش تشخیص بده بهترین ها رو میخره حتی واسه من اما من بخوام نه! و از همه بدتر جدیدا نقشه واسه پولام داره از قبل اصلا هم از من نمیپرسه این و نمیتونم تحمل کنم باید یه فکری براش بکنم
جمعه میخوام یه صحبت درست و حسابی و غلیظ باهاشبکنم

دعا کنین نتیجه بده باد هوا نشه
اگهتجربه ای دارین بهم بگین استفاده کنم تو رو خدا
مرسییییی
عسل جون سلام
من اگه جای تو بودم صحیت نمی کردم چون من با صحبت کردن بیشتر انگاری گند زدم
البته تو شوهرت رو بیشتر میشناسی
ولی به نظر من این مردا با صحبت و جدی حرف زدن و باهاشون صاف و صادق بودن ادم به نتیجه ای نمی رسه
انگاری دوست دارن ادم واسشون نقش بازی کنه و براشون فیلم یباد
شوهر من که لیاقت صداقت رو نداشت
به نظر من تا موضوع رو بزرگ نکرده یه جوری دیگه ب قول دوستان با سیاست رفتار کن و ازش دربیار
چون اگه هی حرف بزنی بزرگتر میشه و بدتر مگه اینکه شوهرت قلقش اینجوری باشه
من که با خنده و شوخی و جدی همه جوری حرف زدم تا پولمو بگیرم
اخرش عصبانی شد و با جدیت گفت مگه پول من و تو داره
منم دمم رو گداشتم رو کولمو مثلا بهم بر خورد رفت تو اتاق بخوابم
نتیجه این شد که :::: پولام دست اقا موند و منم دیگه این غرور لعنتی نمی ذاره دوباره بگم حالا باید با نقشه ازش دربیارم
ولی چون خیلی در موردش حرف زدم مجبورم نقشه های جدی تری بکشم که لو نرم
خدایا اخه این شد زندگی مشترکککککککککککککککک!!!!!!!!!!!!!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

دلم گرفته

porteqal231 | 32 ثانیه پیش

دوست پسر

qeyigogjvvy | 33 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز