2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 981298 بازدید | 11748 پست
سلام سومیسو جون. ممنونم عزیزم. من خیلی وقتها میام اینجا سر میزنم. تاپیک بچه های "اوتیستیک" هم تقریبا خلوت شده. البته دوستای قدیمی رفتن و بجاشون دوستان جدیدی میان و پست میزارن. سومیسو جون خیلی وقتها میام اینجا و میبینم از پیشرفتهای پسرت میگی واقعا خوشحال میشم. دختر منم مشکل عدم تمرکز داره و البته حرف زدنش نسبت به بچه های همسن خودش عقب تره. یادمه اولین راهنمائیها رو شما بهم کردی و گفتی کارتهای آموزشی واسه دخترم بخرم و باهاش کار کنم. خیلی دخترم پیشرفت کرده. هنوزم جای کار کردن داره ولی بازم خدارو شکر. ممنونم ازت سومیسو جون. ایشالا همیشه پسرت با پیشرفتهاش دلت و شاد کنه.
پیج هنری من در اینستاگرام narvanceram
سلام دوستای گلم ایشالا اوجا جان بهترین نتایج رو بگیری سومیسو جون خیلی خوشحال شدم برای پسر گلت آفرین مامان با اراده.
چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



اوجا عزیز ممنونم.منم برای دختر گلت موفقیت و از همه مهم تر سلامتی را از خداوند مهربان آرزومندم.مطمئن باش یه روزی میای اینجا و میگی که دیگه دخترت مشکلی نداره.میای و از موفقیتاش برامون میگی.من مطمئنم که خدا تنهامون نمیذاره
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
ممنونم عسل جون.تمام مامانهای این تاپیک مهربون و با اراده هستند.هممون مصمم هستیم تا بچه هامون روز به روز پیشرفت کنند.من مطمئنم تمام بچه های این تاپیک به امید خدا آینده ی خوبی خواهند داشت
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
سلام دوستان خیلی وقته به نی نی سایت سر نزده بودم. اومدم یه سراغی بگیرم و حالی بپرسم از دوستان قدیمی. من کاربر قدیمی afshideh هستم که نمیدونم چرا نتونستم با اون کاربری وارد بشم . خداروشکر از وضع دخترم راضی هستم و به تک تک پیش بینی های سومیسوی عزیز رسیدم. امیدوارم خودتون و بچه های گلتون سلامت و شاد باشین. دخترم پیش 1 هست و با وجود تحرکهای فیزیکی ولی قلقش دستم اومده و دیگه مثل گذشته کارارش داغونم نمیکنه.
سلام افشیده عزیزم.خوبی؟؟خیلی خوشحال شدم اومدی تاپیک.متاسفانه تاپیک خیلی خلوت شده و دیگه دوستان نمیان. برای همه دوستان این تاپیک سلامتی را از خداوند مهربان خواستارم.برای دختر گلت خیلی خوشحال شدم.خدارو شکر...مطمئن باش هر روز بهتر هم میشه.انشاالله یه روز میای اینجا و میگی دانشگاه داره میره.موفق باشی دوست عزیزم
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
سلام دوستان عزیز من تازه اینجارو پیدا کردم و راستش فرصت نمیکنم همه صفحات قبل رو بخونم میشه راهنمائیم کنین . من یه دختر 3/3 دارم بعضی موقعها احساس میکنم بیش فعاله نمیدونم هست یا نه میشه کسانی که دختر این سنی دارن و بیش فعالن بچه هاشون بگن چه خصوصیات دارن تا منم بفهمم. دختر برادرشوهرم فوق روانشناسیه هر وقت ازش میپرسم میگه بیش فعالی از 3/5 یا 4 سال به بالا قابل تشخیص و قبوله و مهتا هم بیش فعال نیست . چون خیلی دوستش داره بعضی موقعها فکرمیکنم به همین خاطر میگه نیست. لطفا راهنمائیم کنین
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی میکنی نترس و برنده ای. آخه خدا همیشه دوتا دستاش برای تو پره قربون مهربونیت برم خدا جون
مرجان جان بهتره شما وی‍ژگیهای دخترت رو بگی تا بقیه بگن بیش فعاله یانه. اینجوری بهتره. چون سه مدل بیش فعالی داریم.
چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
دوستان تو رو خدا مطلب منو بخونین و منو هم راهنمایی کنین.قبلا یه بار این تاپیک اومدم سومیسوی مهربان بهم کلی دلداری داد و من ازش همیشه ممنونم.خلاصه بگم پسرم 28 ماهههست و من اصلا بارداری سالمی از نظر روحی و فیزیکی نداشتم و شاید یکی از بدترین و وحشتناکترین دوران زندگیم د همین 9 ماه بارداریه من به این طفل معصومم خلاصه شده بود.از وقتی پسرم به دنیا اومد همونطور که انتظار میرفت لحظه ای آروم نداشت.همیشه د حال گریه وجیغ و بیقراریهای وحشتناک.و هرچی بزرگتر شد این بیقراریها هزگز از بین نرفتن بلکه از شکلی به شکل دیگه تغییر کردن الان پسرم یه نوع مرض گونه ای نسبت به وسایل خانه و هر چی که در هر محیطی باشه نه 2 بار 10000 بار دست میزنه.هر مهمانی میرم با گریه برمیگردم.لجبازیهایی که منو به جنون میاره.تاخیر کلامی که داره و اغلب در حال گریه و زاریه.مخصوصا وقتی جایی میرم یا حتی غیر از خودم یک فرد سومی در محیط باشه این بچه دیگه کنترلش به کلی از دست من خارجه حتی یک ثانیه حاضر نمیشه یه جا بشینه اصلا خوب نیس این مثل رو بزنم اما عین مگسی که هرچی کیش میکنه رو چیزی نشینه هزار برابر بدتر از اون لجبازتر ولجبازتر.جوری که من اکثر گریه میکنم و از خدا شاکی میشم.من براش کتاب میخونم و زیاد تی وی میبینه تا با خودم تو خونه تنهاس کمی بهتره اما در جمع...دکتر چند ماه پیش بهش ریسپریدون داده بود من 2 ماه دادم هیچ تاثیری نکرد و منم از شدت عذاب وجدان که چرا دارو به بچه میدم قطعش کردم.الان پدرش هم اصلا با من همکاری نمکنه و هر شب که میاد یا کتک و سیلی و داد و فریار و...هست و یا هر جا میبرم خودم محبور به تنبیه بدنیش میشم چون دیگه قابل تحمل نیس اگه غیر از این کنم ممکنه خودشو با کارای خطرناکش بکشه.البته در جمع حرف گوشکنیش صفره اما دونفره که باشیم تا حدی حرف شنوی داره.من به خدا همه نوع فداکاری براش کزدم و میکنم اما میخوام باز ببرمش دکتر اگه داروی قویتری نوش بهش بدم چون فکر میکنم اون ضرر و اسیبی که پرخاشها و تتبیهات ما و کارای خطرناک خودش برای خودش داره خیلی بیشتر از ضرری هست که دارو میتونه براش داشته باشه.لطفا شما هم به من کمک کنین و نظرتونو بگین خواهشا
مامانی رادین عزیز.خدا میدونه با خوندن حرفات گریه ام گرفت.اونم فقط برای پسر گلت.خواهرانه میخوام باهات حرف بزنم.دوستم اولین تصمیم جدی که هم خودت و هم همسرت باید بگیری اینه که تنبیه بدنی را بذارید کنار.میدونم الان شرایط بدی داری.منم این روزهارو تجربه کردم.منم جاهایی میرفتم که از فضولیهای پسرم اشکم در میومد.ولی باید و باید تحمل کرد.ببین من یه مدت مهمونی رفتن رو کنسل کردم.به جاش میبردمش پارک.شرایط رو تغییر دادم.دوم اینکه سن پسرت خیلی کم هست.از الان دارو؟؟؟ باید دارو رو قدم آخر برای درمانش بدونی.امروز رفته بودم برای خواهر زاده ام که 3سالشه هدیه بگیرم.رفتم یک مغازه که بازیهای هوش داشت.خیلی خوشحال شدم که اینقدر تنوع بازیهای هوشی برای کودکان زیاد شده.بازیهایی که میتونه ذهن بچه رو فعال کنه و بهش مجال نشستن بده.شما هم حتما براش بازیهای هوشی متنوع بگیر.اون الان باید مفهوم خطر رو تجربه کنه.اون توی سنی هست که توجه اش به سمت خطر بیشتر میشه.پس این رو بذار به حساب کنجکاویش.اصلا به خاطر این کاراش تحقیرش نکن.باور کن من اگر به چند سال پیش پسرم برمیگشتم خیلی از رفتارام رو حذف میکردم.شما هم به این فکر کن که فرزندت داره روز به روز آشناییش رو به این دنیا و اطرافش بیشتر میکنه.اون باید بازی کنه،باید شیطنت کنه.و اینکه ما باید آستانه صبر و تحمل خودمون را خیلی بالا ببریم تا بتونیم فرزندی با روحیه بالا و اعتماد به نفس بالایی داشته باشیم.پس باید با همسرت بشینی و به خاطر فرزندتون یه سری از برخوردهایی که باهاش دارید رو از بین ببرید.دوای درمان تمام مشکلات محبت هست...
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز