مینیمالیست شدن یعنی چی؟

حالامن برعکس بدلیجات اصلاندارم. فقط یدونه انگشترنقره که خواهرم داد بهم.دوستدارم چیز ارزشمند بندازم واکثرا طلااستفاده میکنم ولیتصمیم گرفتم یکم اکسسوری مو وساعت وجینگیل پینگیل جات بخرم البتع ازهرآیتم یکی دوتا. ساعتم یدونه مال نامزدی داشتم که دوسال پیش دستش درومد منم انداختم رفت. الان تصمیم دارم بخرم

فکرکنم برای جواب ایت پستتون باید یه یر به تاپیک مدیریت مخارج بزنین

بنظرمن نیم ست نقره بگیرین که خیلی شبیه طلاسفیدن

حالا ک بحث آشپزیه منم بگم :ی دوهفته ای میشه ک شیرینی جاتو کامل حذف کردم منم ک عاشق شیرینی....امروز کیک درست کردم و بجای شکر ؛شیره خرما ریختم ،روغن هم نریختم.خیلی خوب شد مثل بقیه کیکام شد.خانومایی ک رژیمین حتما امتحان کنین.دستورشو از سراشپز پاپیون گرفتم.

وااای چ عااالی😍😍مبارکتون باشه

کاملادرست میگی عزیزم. من خیلی وقته باگ خودموپیداکردم دیربیدارشدن☹️انشاللع بتونم سحرخیزبشم. 

هفته شانزدهم چالش سی هفته ای 

۱۴ خروجی

۱- یه عروسک

۲- حوله دخترم (کوچیک شده)

۳- پتوی نوزادی

۴و۵- دو دست لباس نوزادی

۶و۷و۸- سه تیکه لباس نوزادی

۹- زیرپوش دخترم (کوچیک شده)

۱۰- یه جفت جوراب دخترم (اینم کوچیک شده)

۱۱- مانتو و شلوار خودم که کهنه شده

۱۲- یه شال که کهنه شده

۱۴- یه جعبه ساعت که دخترم خرابش کرد

هفته-سی و دوم.

چهار تا پیمانه بزرگ

یک ظرف عسل و یک ظرف رب آلوچه بخشیدم.

سه تا تک پوش از پسرم

دوورق قرص سرما و چرک که دادم همسایه

همسایه خرمالو زیاد بهمون داد. مقداریشو خشک کردم و گذاشتم داخل یک ظرف خوشگل که باهم ببخشم به کسی که عشقه خرمالو هست. مابقی رو هم بخشیدم به مهمانمون.

یه نرم کننده دست و صورت که بهم هدیه داده بودن رو بخشیدم.

مقدار زیادی گل محمدی که دادم برای تزیینات شله زرد استفاده کردند.

یک ظرف درب دار که داخلش شله زرد دادیم و رفت خونه صاحب جدیدش.

منکه اصلا بدلیجات استفاده نمیکنم و سلیقم نیست ..برام هیچچچ جذابیتی نداره چیز بذل بندازم 

ساعت یدونه برا زمان عقدم هست  فقط اونو میندازم گهگاهی 

زیور آلات فقط طلا دارم هم سفید هم زرد  

خروجی این چندوقت:تعدادی اسباب بازی بچه ها.یه جفت کفش قدیمی که دیگه نمیپوشیدم.یه کتاب که پس دادم به صاحبش.یه شلوار تو خونه که کهنه شده بود.

واقعا استایل فکر شده وسنگبن ورنگین وخانمانه خیلی زیباست

حالا اون وسط گاهی ادم تنوع هم‌می پسنده

برای مراسم که رفتیم مهمانی بود یه پیراهن بلند که جنس اش نزدیک به مخمل پوشیدم با یه شال مشکی یعنی عکس ها وفبلم ها نگاه کردم کیف کردم البته مناسب اون فضا هم بود

ولی واقعا بی ایراد

گاهی یه لباسای متفرقه می خرم واقعا باهاشون درگیرم یا راحت نیستن یا حالا برای من پوشیده نیستن یا جنس اش ادم‌می خوره یا شیک نیستن

برای مهمانی خونه خودمم یه شلوار مشکی پوشیدم با شومیز رنگی که یقه وسراستین هاش کار شده بود با مینی اسکارف که موقع مذیرایی شال جلوی دست وپام نباشه.

امروز بیرون بودم به کار خونه نرسیدم اومدم خونه راه اب سینک بسته بود که خودم زیر سینک باز کردم وراه اب تمیز کردم.

اینم یه جور پاکسازی کمی گرفته بود.

البته امروز نوبت اتاق دخترم بود که کاری نداشت.

بقیه خونه‌مرتب

ورودی خروجی ام نداشتم

خییللی سخته با کسی زندگی کنی که ذائقش متفاوته.ماهم همینطوریم.الان بعداز چندسال عادت کردیم به هم

میدونم گلم شهر ما خیلی کوچیکه خیلی چیزا پیدا نمیشه

ازین منظر به مینی اسکارف نگا نکرده بودم حتما یبار امتحان میکنم ببینم چجوری میشه