آخرین خروجیهای این خونه✨:
سه تا گونی بزرگ ظروف پلاستیکی ( گذاشتیم کنار سطل زباله راحت بتونن بردارن دیگه تا کمر خم نشن)
دوتا گونی بزرگ خواهرم لباس و کفش کهنه جدا کرد که قابل بخشش نبود
یه عروسک که دست و پا نداشت
جعبه ماسک که از دو سال پیش مونده بود
یه ریمل تموم شده
یه گیره سر خراب
چهار تا پوکه چسب پهن
کلی وسایل خرده ریزه فلزی که بابا چند سال نگه داشته بود،به ضایعاتی فروخت
چراغ جلو و عقب ماشین که بابا بعد تعویض نگه داشته بود،گف اگه بتونی تا چند ساعت بفروشی پولش برا خودت.ولی اگه نتونی بازم نگه میدارم
منم کامل تمیز کردم عکس خوب گرفتم تخفیف زدم زود فروش رفت و پولشو زدم به جیب😁
بابا روکش صندلی ماشین نو خرید و با کمال تعجب قبلیارو انداخت دور.گفت دیگه خسته شدم از آتوآشغال نگه داشتن(نشونه خوبیه فعلا😍)
راستی اثاث منزلمون تو دوتا کامیون جا نشد و سه تا کامیون اومد.
بابا اینا کلی شاکی بودن از زیادی وسایل چون هم هزینه سه تا کامیون دادیم و یه عالمه کارتون مجبور شد بخره و از همه مهمتر اصلا وسایل تموم نمیشد و کلی خسته شدن.