چند وقت پیش رفتیم خونه یکی از فامیل های نزدیک.
دوست داشتم بنویسم چیا دیدم حوصله نداشتم🤭
این فامیل ما تو یه خونه خیییییلی کوچیک یک خواب زندگی میکرد.بعد یه خونه بزرگ و دلباز ساختن ک اونم یکخوابه البته.
ما برای خونه نویی رفتیم خونشون
البته از قبل چون میرفتیم خونه شون کامل درجریان کارای ساخت و سازشون بودیم. بعد چون تقریبا ۲۰ سال از ازدواجشون گذشته بود تصمیم گرفته بودن با تغییر منزل وسایل رو هم تعویض کنن.
کاش کاش همچین فرصتی برای من پیش میومد.
این خانم با کللللللی قرض و بدهی تمام وسایلش رو عوض کرد اگر بدونین چقققققققدر وسایل اضافه تر خریدن
کلی وسیله داشتن که همه سالم و قابل استفاده بود ولی حتی تا نمکدونای خونشونم عوض کردن.
بعد همه وسایل قدیمی و جدید رو اوردن این یکی خونه.
ی ردیف کابینت هم داشتن ک در حال انفجار بود بس ک وسیله چپونده بودن.
من برای برداشتن یک وسیله در کابینتو باز کردم از تعداد وسیله های توی کابینت دهنم باز موند😵💫😵💫
تو جریلن تعویض وسایل کللللی وسیله پلاستیکی خریده بودن همه نازک و بی کیفیت
دیگه چون دوست نداشتم از من دلخور بشن هیچ حرفی نزدم
اگر نسبتمون نزدیک تر بود بهش راهنمایی میکردم ولی افسوس