مینیمالیست شدن یعنی چی؟

خروجی ها

۱/سس ماست که تقریبا دو سه بار استفاده کردیم اما طعمشو دوست نداشتیم نمیدونم کدوم سبزی معطری توش بود که طعم اونو دوست نداشتیم ..دیگ نمیخریم ازش

۲/و تا قوطی شیر خشک

۳/بطری سرکه سفید

۴/ی سبد نظم دهنده که شکسته بود لبه اش

[QUOTE=345849963]از زیر سیگاری برای خرما هم میتونی استفاده کنی از میوه های باقی مونده هم لواشک، مربا و... میشه درست ...[/QUOمنم 

چه روز پیش کمی الو داشتم  نرم شده بودن هیشکی نمی‌خورد لواشک کردم ..حتی به مرحله خشک کردن کامل نرسید بچه ها تو همون سینی خوردنش 

منم دیدم واقعا قرا نیست بریم گفتم میرم وگرنه از پس کارهای خودمم برنمیام 😂😂😂😂

ولی خیلی سخته 

منکه خیاطی دوست ندارم برام دوختنش سخته😓

❤❤❤😍😘

یه چیزی که استفاده میکنه رو براش بخرید 

شادی جان بنظرم سکه پارسیان خوبه 

خروجی امروزم: یه کفگیر پلاستیکی 

یه تیکه موکت 

یه بانکه پلاستیکی

یه مقدار سبزی خشک که استفاده نمیکردم دادم به یکی که میدونم استفاده میکنه

ورودی هم یه جفت دمپایی حمام

یه سبد پلاستیکی هم که کنار گذاشته بودم بذارم خروجی گذاشتم تو کشو توش نخ ها و وسایلای خیاطی رو گذاشتم خیلی مرتب شد

امروز نوبت یخچال بود که تمیز شد✨

✓دو تا شربت گیاهی سرفه که تاریخش گذشته بودی و یه استامینوفن دخترم که بعد یک ماه از باز کردن در باید دور انداخته بشه شد خروجی

✓چندتا میوه از قبل بود خورده شد

✓دوتا شیشه آبغوره داشتیم یکی کردم

مواد غذایی بازبینی شد و کم کسری هارو نوشتم آخر هفته اس تهیه کنیم که هفته آینده همه چی داشته باشیم

امروز برنامه غذایی هفته آینده رو هم می‌نویسم که خیالم راحت باشه و اگه چیزی لازم بود بخریم

😁😁😁

پس میده. میده به پسرم و میگه برای تو باشه...

چندتا کلیپ ببین... خیلی راحته...خواهرزاده خودم با دوخت کیف پارچه ای به درآمد هم رسیده... منم برای هدیه گاهی یاک پارچه ای میدوزم...

دفعه قبلی کیسه صورت شور و از این پچ های زیر چشم بهش دادم ...البته اگر اسمهاشون رو درست نوشته باشم...

مصرفی درمورد پوست رو میدونم استفاده میکنه.. اینجا نمیدونم گیرم میاد یانه ... یکم کمبود امکانات داریم... 

نگاه کردم ولی چون علاقه ندارم سختم میاد 

تو اینترنت اندازه که میخواستم نبود سر همون خودم سرخود اندازه زدم بعضی جاهاش اشتباه شده😑😂

یه جاهایی از شلوار همسرم رو هم دوختم که دوباره بپوشه.

بلوزم یقه خیلی گشادی داشت و دلیل بر نپوشیدنش بود... یقه شو تعمیر کردم و قابل استفاده شده ...

شلوار خونگیم از قسمت کمر درست دوخت نشده بود و مجدد دوختم و محکم کاریش کردم..

عیب شلوارک پسرم هم رفع شد و دوختم.

یه کیف پارچه ای داشتم که به خاطر رنگهاش عاشقش هستم. بندش نیاز به تعمیر داشت. انجام دادم. و قراره مدتی استفاده کنم ازش...

این وسط یه نخ دیگه روبه اتمام بود . دیگه تهشو انداختم رو ماسوره... و بدنشو خروج دادم از جعبه نخ ها...

لیست غذاهای یک هفته مهمانداری رو هم نوشتم و مواد مورد نیاز هر کدوم رو چک کردم. ناگفته نماند که مهمانهای ما معمولا با خودشون مواد مورد نیاز رو میارند یا همینجا تهیه می کنند.. و یه جور رسم هست که بین اقوام ما جا افتاده. که وقتی یکی دو وعده بیشتر جایی قراره بمونیم حواسمون باشه که صاحب خونه اذیت نشه و از مهمون سیر بشه... ولی ما به عنوان میزبان وظیفه داریم که آماده باشیم...

باز تجربه قشنگی میشه ...