مینیمالیست شدن یعنی چی؟

آوردم دم دست که استفاده کنم یه سایز دیگه ام داره اون بزرگه تغییر رنگم داده فعلا کنار گذاشتم

شادی جان چقدر خوش رنگه 

الان پلاسکوها همه صورتی ان انگار ..منم خوشم نمیاد صورتی رو 

سلام 

دو تا زیر سیگاری رو باید بذارم خروجی(حتی یه بار هم نیاز نشد چرا اصلا خریدم؟ 🤔)

دو تا ظرف سالاد و خورشت دارم که یه کوچولو لب پر شدن باید بندازمشون سطل اشغال. 

✨✨✨

دیشب مهمان داشتم، مقدار غذا کافی بود به اندازه یه وعده خودمون هم اضاف اومد.

میوه ها زیادن اگه به فکری براشون نکنم به زودی خراب میشن.  

و کاش کمی صحبتم رو کوتاه میکردم، بیش از اندازه تعارف کردم... 

ممنونم عزیزم.

اره خوشبختانه رنگش قشنگه و جالبه از یه مغازه خیلی کوچیک خریدم

چه خوب. منم تکه های لی رو دارم جمع میکنم. در رنگهای مختلف ... هنوز به اندازه کیف دلخواهم نشدن ... 

تا اینجای روز خروجی هام شد؛ 

✔️یه تاپ که کهنه شده بود 

یکی از لباس مشکی هام رو آوردم دم دست بپوشم دیدم

✔️دوتا بند داره که مزاحمه بندا رو جدا کردم (بعضی وقتا به نیمچه خیاطی ای که بلدم یه تغییر کوچیکی تو لباسام میدم تا دیرتر خروجی برن)، یه شومیز هم دارم که الان یادم اومد ✔️یه کمربند نخی داره که اصلا استفاده نمیکنم بندازم بره. 

✔️قوطی خالی کرم 

✔️کفش مخصوص پیاده رویم دیگه خیلی کهنه شده و کفش سابیده شده (امروز صبح موقع ورزش متوجه شدم، اومدم خونه دیدم پاشنه ی پام تاول زده). یکی از کتونی هامو جایگزین قبلی میکنم. 

یه لباس چهار خونه درشت سفید.مشکی دارم.. که استین نداره و صد درصد نخ هست و بلندی لباس  تا نزدیک زانو ... شبیه پیراهن راسته تصور کنید که از جلو دکمه میخوره...

دکمه هاش فاصله شون زیاد بود و اصلا پوشیدنش مساوی با دردسر...

گذاشتم رو دست گفتم واسه تمیزکاری خونه بپوشم...

تا پوشیدمش حس نرمی و لطافتش عاشقم کرد...  انقدررررر فکر کردم که بالاخره یه سلول خاکستری مغزم تکون خورد و به کمکم اومد...

از بلندی لباس کم کردم و آستین زدم براش 😄... دکمه هاش هم حذف شدند و شد یه بلوز که میشه همه جا پوشید..

یه سری لباسها بعد از مدتی نیاز به سفید کننده دارند. طبق معمول سه سر وایتکس با یک تنگ آب قاطی کردم و ریختم تو ماشین... همه تمیز شدند و آفتاب گرفتند  ..

چون مهمان دارم ریزه کاری ها رو انجام میدم... فعلا یه بیست دقیقه صرف تمیزکاری شد هرچند نیازی نبود چون جلوی مهمان تمیزکاری نمیکنم گفتم خیالم راحت باشه . تا شب دوتا بیست دقیقه دیگه وقت میگذارم . ... جارو و خرید هم با همسرم هست.

خیالم از بابت لباسها راحته و میدونم این مدت چی میخوام بپوشم هم برای خونه و هم برای بیرون.

وسایل جا مونده از مهمانهای قبلی و کتابهای امانتی و بخشیدنی رو هم کنار هم گذاشتم که بهشون بدم ببرند با خودشون.

ظروف مهمان هم اماده هست.

چند کار خیاطی دیگه هم دارم که وقتی تمام شدند بساطم جمع میشه از داخل اتاق... 

تولد خواهرم هست و دنبال هدیه هستم براش. وقتی پول بهش بدیم درجا میده به بچه های خودمون . پیشنهادی داشتید بدید...

امروز نوبت کمد دیواری هاست کار خاصی ندارم یعنی تا جایی که می دونم هم پاکسازی شده است هم مرتب.

✅️یه شیشه نوشیدنی میوه های ترش که چند روز پیش گفتم خودم زوری خوردم از یخچال حذف شه ولی شیشه اش خوشگل نگه داشتم می تونم پودر ژلاتین ،خمیر مایه از این دست موارد توش بریزم.شیشه به همسرم نشون دادم گفتم تو که می خری حدالاقل یه شکل بخر .

✅️خرد کن برقی ام زدم به برق فعلا داره کار می کنه  ولی واقعا چندان لازم نیست

تا اینجای روز فعلا همین ها

کارت هدیه بدبن

من عاشق این رنگممممممممممم

پس منم نمیرم هیدوا جانم ولش کنیم تنبل خانوم خودش کاراشو انجام بده😅😂🤗

به امید خدا

اگه اینطور بشه اون روز میشه بهترررررین روز عمرم دیگه از خدا هیچی نمیخوام😍

عزیزممممم 

از زیر سیگاری برای خرما هم میتونی استفاده کنی

از میوه های باقی مونده هم لواشک، مربا و... میشه درست کنی