⬅️یه دقیقه رفتم مهمونی نسبت به قبل با شدت بیشتری خونه میزبان تو ذهنم هم نظم دادم هم پاکسازی کردم اول وآخرم هیچی نفهمیدم از مهمونی😆😇😀😅
✅️امروز نوبت پنتری بود کاری نداشت دست نزدم می خواستم به کابینت ها برسم که تا اینجای روز فرصت نشده.فقط درب کابینت های سینک دستمال کشیدم اما گزارش ها:
✅️زانوی شلوار خونگی ام پاره شد شستمش که از زانو قیچی کنم بشه شلوار چون تیشرت ست اش نو وسالم.اضافه شلوار هممیشه دستمال برای خونه
✅️دنت دوم همسرم خورد
✅️از بامیه فریزر شده که فصلی ونوبرانه خرید می کنم مقداری اش برای شام پختم.
✅️یه براش سایه کهنه والبته معیوب شده خروجی[سایه هم ندارم]
✅️اون گردوهای بد قلق که چندهفته پیش گفتم امروز اخرین دانه اش خوردیم تموم شد.
✅️نماز قضا خوندم
✅️درگفتگوهای امروز به شدت مینیمال بودم