مینیمالیست شدن یعنی چی؟

مامان من چای و گل محمدی که داخل چای میریزه و قند و گذاشته روی صفحه کابینت. البته ظرف قند متوسطه ولی همونم به نظر من اضافه است

ادویه ها تو کابینت هستن و اونایی که زیاد استفاده میشه رو گذاشتم طبقه پایین و بقیه طبقات بالاتر هستن(سه طبقه ادویه و دارو گیاهی داریم)  

سطل بزرگ قند هم داخل یه کابینت دیگه با برنج و روغن هاست. مامانم از اون سطل داخل اون ظرف کوچیک پر میکنه و میذاره رو صفحه کابینت اینجوری پر کردن قندون ها راحت تره

منم باید رودرواسی رو بزارم کنار😊

پس نظرات تک نفره اش و بخون اونو نمیدونم چجوریه

دیپوینت رو هم نگاه کن

به همسرتون هم بگید که فروشنده میخواد جنس خودشو بفروشه وقتی اون میگه اینو ببر خوبه من که همیشه نباید به حرف اون گوش بدم

من برای جهیزیه رفتم یجا چند تا وسیله برقی برداشتم فروشنده میگفت اینم ببر لازمه ها از من گفتن بود ها چون مثل خواهرمی میگم..مادرم تحت تاثیر قرار گرفت ولی من گفتم نه و نیاوردم چون میدونم مثلا از چرخگوشت هیچوقت استفاده نمیکنم بعدا میره خروجی این اقای فروشنده که از زندگی من خبر نداره چه نیازه همیشه گوش بدم

قرص ماسکم دارم اونم بد نیست 

خیلی پر چونگی کردم برم تا بقیه کاربرا هم مجال پیدا کنن نظری بدن🥺😂🙏🏻موفق باشید خانوما🤍

همسر من خیلی زودباوره زود حرف فروشنده رو باور میکنه و با فروشنده جوری حرف میزنه انگار صد ساله رفیقن 😅😂به من میگه بدبین نباش 😐

این چه حرفیه عزیزم لطف کردی جواب دادی😘

ورودی: پلاک طلا

عینک برای دخترم

شلوار خونگی برای خودم

تو کابینتی 

گازمو خالی کردم پاک کردم.توکابینتی جدید و انداختم و چیدم 💫 حالا هی برم بازش کنم نگاه کنم🥲😂

خروجی:تو کابینتی قبلی..

بیرون بودم ی شال خیلی خوشگل با قیمت خوب دیدم کم مونده بود بخرمشش😶زود از مغازه اومدم بیرون

مرکز خرید لوازم خانگی تهران

خریداتون مبارک باشه

مبارک باشه.

خوب ما امشب وفردا می ریم مهمونی دارررم سعی می کنم سبک برم.

جاتون سبز امروز با خواهرم کلی راجبع لباس وزیادی وسیله ها صحبت کردیم انشاا...دراینده اتفاقات خوبی بیافته.

خب سلام سلام 

من باز اومدم ک پیشرفتمو بگم 

این مدت فهمیدم خیلی اشغال جمع کنم 

بخاطر همین خونم به هم ریخته بود 

با اینکه سه کیسه بزرگ بباس دادم به نیازمندا 

سه تا بازیافت دادم بیرون 

باز ریز شدم تو خونه 

اول جعبه ابزار شوهرم رو اوردیم ک کلی خرت و پرت اضافه داشت ک بدرد نخور بود ملی سیم تلفن و…ک همه رفت پاسه بازیافت 

یک میسه پر مواد غذایی تاریخ گذشته یا سبزیایی ک نمیدونستیم چیه و ذنک های خوراکی ک استفاده نمیکردم هم رفت تو سطل رباله و کمدا کلی خلوت شد 

سه تا گوشی قدیمی ک خراب شده بود رفت تو سطل زباله 

یک کیسه پر لباسای نوزادی پسرم ک لک شده بود ودلم نمیومد بریزم دور،و کلی ملافه و روبالشتی رنگ و رو رفته

چندتا دکوری داشتم ک پسرم پیچاشونو خراب کرده بود و بدفرم شده بود کلا و خیلی گرون خریده بودم مدتها بود ک گراشته بودم کنار ولی دلم نمیومد اخرش دلمو زدم به دریا و گراشتم تو بازیافت چون خونه رو بدریخت میکرد

چندتا کیف و کفش کادو گرفته بودم ک مناسب سنم نبود و نو بود گذاشتم عیدی بدم به یکی از نوجونای فامیل 

کلی ادویه گوشت ومرغ و ماهی داشتم ک داشت تاریخشون میگذشت،من بجای زردچوبه استفاده کردم این مدت و خداروشکر کم کم داره تموم میشه 

۶تا پشتی دارم،با دو تا پتو دونفره خیلی سنگین ک تو این چندسال اصلا استفادشون نکردم،اونا رو هم گذاشتم ببرم واسه مامانم ک استفاده کنن 

کمدا خلوت،خونه مرتب😍❤️🌺🌺خیلی حالم خوب شد 

البته هنوز خیلی کار دارم😐هرچی میریزم دور باز کلی وسیله هست 

یه مقدار کتاب دارم ک شاید بدم کتابخانه ولی هنوز تصمیم نگرفتم 

 من خیلی اهل لوازم ارایش نیستم،واسه همین ده سالم بگذره تموم نمیشه 

ولی دیدم دیگه خیلی وقته دارم استفاده میکنم و واسه سلامت پوستم خوب نیست هرچند ک گرون خریدم 

واسه همینم 

سه تا رژلب ،یه ضدافتاب و کمی خرت و پرت رو ریختم دور 

کشوهام شدیدا خلوت شد 

البته جایگزین کردم و رفتم سه تومن لوازم ارایشی و پوستی  ک عاشقشون بودم رو خریدم و حال پوستمم خیلی بهتر شده

من یدونه باکس خریدم سه طبقه اس گوش پاک کن و پد و پنبه رو ریختم داخل هر طبقه ظرفاشم انداختم رفت خیلی جمع و جور شد 

ظرفای خودشون خوب نبود و فقط جا گرفته بود