ینی یه چیزایی نگه داشتم خودم خندم گرفت
کلی شیشه و بطری خالی
کلی پاکت هدیه و کادو ک حتی اسم کسی ک داده بود روش نوشته بودم
کلی کاغذ مدارک الکی و یادگاری از چندین سال قبل
اسباب بازی شکسته و ب درد نخور
لوازم آرایش ک از تاریخش چن سال گذشته بود
کلی دکوری چوبی شکسته ک چندین ماهه ب امید تعمیر گذاشته بودم
لباسایی ک ب شدت کهنه شده بود
کلی تکه های پارچه ک گذاشته بودم یه روزززی برا دخترم لباس بدوزم
کلی لباس و مانتو از دوران مجردی ک هردفه نگاش میکردم باز میچپوندم تو پلاستیک
و کلی آت آشغال ک نگه داشته بودم همش خروجی این دو روز بود
برا شروع راضی هستم از خودم کمدا و کشو ها تا حد امکان مرتب و خالی شدن
فقط شوهرم مخالف مینیمالیسته انگار، دوتا از چیزایی میخواستم بدم بیرون رو مخالفت کرد مجبور شدم برگردونم
🥴😑🥴😑
فردا ک نوبت آشپزخونه هست فک نکنم زیاد خروجی داشته باشم فقط مرتب میکنم چون تصور دور انداختن یا بیرون دادن ظرف برام سخته و جایی هم برای گذاشتن دور از چشم ندارم بهترین جا براشون همون کابینتای بالا و دور از دسترس هست