صحبت در مورد ورودی ذهن بود چند صفحه قبل
منم تازگیا کمابیش سعی میکنم ذهنم رو تمیز نگه دارم .
بر خلاف تصور خیلیا که فک میکنن کنترل ورودی ذهنی راحته اتفاقا سخت تره.چون هوشیاری بیشتری میخواد
یه مثال بزنم
شما چشم تون به یه وسیله میخوره تا روزها فرصت به خودتون میدین و فکر میکنید که آیا این وسیله رو وارد خونه کنم؟ چه فایده ای داره؟ چه ضرری؟ آیا مطمئنم همیشه به دردم میخوره ؟ کلی تحقیق میکنید .از کسایی که داشتن نظر سنجی میکنید ووووو
اما وقتی حرفی بشنوید،تیتر خبری ببینید،متنی بخونید.... فقط تو چند ثانیه باید تصمیم بگیرید که آیا اجازه بدم انرژی منفی این حرف این خبر وارد بدنم بشه؟ اجازه بدم روزها منو درگیر کنه
اونجا فقط خودتون هستین.تنها
دیگه نمیتونی از بغل دستی ت بپرسید جواب این آدم رو چی بدم .این متن بد رو بخونم یا نخونم....
چون وقتی یه تیتر در مورد قتل و جنایت میبینیم فورا هیجان زده و کنجکاو میشیم که ببینیم جریان چی بوده و به هیچ چیز دیگه هم فکر نمیکنیم
همین تاپیک های پربازدید که اکثرا در مورد خانواده شوهر،فقر و ناامیدی هست هرچی نخونید بهتره..نمیشه بگیم اونا تاپیک نزنن.
اما ماها که میتونیم نبینیم
اگه کسی فیلم ترسناک میبینه و تا چند روز از سایه خودش وحشت داره،حالش بد شده و همچنان هم به دیدن فیلم ترسناک ادامه میده پس احتمالا ببخشید اااا بیماری داره
یا وقتی حرف برخورنده ای میشنویم اگه مهارت داشتیم که همونجا جواب طرف رو کف دستش بندازیم که هیچ .انرژی منفی که میخواست به ما وارد کنه به خودش برگردان میشه👌
اما اگه نتونستیم دفاع کنیم و تا چندین روز بهش فکر کنیم ،تو ذهن مون با طرف جنگ و جدال کنیم و نقشه بکشیم برای برخورد های بعدی،حالمون تا چند وقت گرفته باشه و .....این میشه ورودی زاید
برای یادگیری هضم اینجور مشکلات اجتماعی که تقریبا همه باهاش درگیریم بهتره تاپیک های بانو آرتمیس و دختر گرانبها رو حتما مطالعه کنید
در کل آدم های سمی هرچی نادیده گرفته بشن درست تره تا اینکه زیادی باهاشون گرم بگیریم به امید بهتر شدن روابط که آخرشم آتیشش خودمون را بسوزونه
در کل ورودی های ذهن بسته به شرایط زندگی هر کسی متفاوت هست
من این موارد که خودم باهاشون روبرو هستم و تقریبا مشکل مشترک همه مون هست رو مطرح کردم
خیلی جا داره که سعی کنیم بیشتر از اینها عادت بدیم ذهن را به مینیمال شدن
اول کتاب« اثر مرکب» و بعد «عادتهای اتمی» رو حتما مطالعه کنید