پیشاپیش ببخشید پرحرفی میکنم:
اولا که من خیلی دوست دارم همگی با هم دوست و مهربون باشیم. اگر من حرفی زدم و از من ناراحت شدین معذرت میخوام به خصوص از ستینا جان معذرت میخوام
ما اینجا کنار هم جمع شدیم تا چیزی یاد بگیریم. نظرات موافق و مخالف رو بشنویم و به قول شادی جان از دل همین تجربه ها و نظرات نکته های کاربردی و مثبتی که به درد زندگیمون میخوره رو برداریم. قرار نیس همه مثل هم باشیم و همه مثل هم زندگی کنیم و... شرایط هرکسی با دیگری متفاوته، هیچکس هم از زندگی اون یکی خبر نداره
من یه جمله گفتم ما از روی تنبلی یا از روی مد یا از روی عادت یه کارایی رو انجام میدیم، گفتم "ما" و خودمم مطمئنا جزوشون بودم و قصد برچسب زدن به شخص خاصی رو نداشتم. یه چیز کلی عنوان کردم بدون در نظر گرفتن شرایط خاص یا بارداری و بچه داری و...حرفمو زدم
من رفته بودم خونه دوستی و گازش لعابی بود. لعاب روش خراب شده بود و روش فویل کشیده بود چون نمیخواست یا نمی تونست برای گاز جدید هزینه کنه، خب تو اون شرایط بهترین کاری بود که میتونست انجام بده. یا همین مورد بچه داری و... اینا شرایط خاصی هستن و نمیشه بهشون خورده گرفت.
مثلا میگیم شکر برای بدن ضرر داره این یه قاعده کلیه. یکی میگه من که میخورم چیزیم نمیشه. یکی میگه میدونم ضرر داره ولی من اگه شکر نخورم اعصابم به هم می ریزه. یکی میگه میدونم و اگاهم که ضرر داره پس سعی میکنم مصرفشو کمتر کنم. یکی هم میگه برو بابا دلت خوشه. یکی هم میگه واقعا؟ چه جالب نمیدونستم و... برای یه جمله ای که من از نقطه نظر خودم گفتم به اندازه تمام انسان های روزی زمین دیدگاه و زاویه دید و نظر وجود داره. پس لطفا اگر کسی حرفی میزنه سعی کنیم به خودمون نگیریم و حداقلش اینه که اگه به زندگی ما نمیخوره از کنارش بگذریم
یه بنده خدایی چندوقت پیش تو یه تاپیک پس انداز پست گذاشته بود که من ضایعات خونه رو جمع میکنم و میفروشم و پولشو پس انداز میکنم. چقدر نکوهش شد که چه ارزشی داره و... همونارو ببر بذار سرکوچه ثواب داره زباله گردا برمیدارن و... خب اون بنده خدا شوهرش کارگر بود نیاز داشت به اون پول، حتی هزارتومنم براش ارزش داشت یه جوری همه باهاش برخورد کردن که خودش هم عذاب وجدان گرفت که تاحالا زباله هاش رو از زباله گردا دریغ میکرده!
مینیمالیست مثل یه خط صافه بدون هیچ نقطه ای. نه ابتدایی داره نه انتهایی.
ولی ما هرکدوممون با توجه به عقاید و سلایق و باورهامون برای خودمون تو ذهنمون یه خط رسم میکنیم. ممکنه کسی برای خودش روی این خط انتها بذاره و بگه خب من دیگه کارم تمومه من اینجا و در این نقطه مینیمالیستم و دیگه کمتر ازین نمیتونم داشته باشم
ولی یه نفر که این شخص رو از بیرون نگاه میکنه بگه نه تو هنوز اول خطی. چون هرکسی داره خط خودش رو میبینه و از خطی که تو ذهن اون یکیه خبر نداره
شاید ما فکر کنیم که مینیمالیست یعنی اینکه بیایم روی این خط و هی بریم جلوتر. ولی در اصل کار مشکل تر و اصلی اینکه که کلا خط رو پاک کنیم و باورهامون رو تغییر بدیم یا کلا خط جدیدی رسم کنیم مرئی یا نامرئی یا اینکه اصلا لازم باشه هیچ خطی نباشه
در نهایت منظورم اینه اگه اینجا کسی نظری میده یا حرفی میزنه وحی منزل نیست و هرکسی با عقل وشرایط خودش باید سبک سنگین کنه و ببینه چی به کارش میاد و چی نمیاد