من قبلا خییییییلی کتاب داشتم
کتابخونه م که پر بود راه به راه هم کتاب میخریدم و جاسازش میکردم هرجایی که بشه
مستاجریم هستیم
دیگه نگم براتون که چی میکشیدیم بابت اثاث کشی،از طرفیم بابت خراب شدن کتابهام دلم هزار تیکه میشد.
یه چیزی دیگه هم که خیلی اذیتم میکرد این بود که این کتابها بعد خوندن بلااستفاده میشد و فقط من موظف به گردگیری از اونها بودم...
از یه تاریخی به اینور تصمیم گرفتم که ازشون دل بکنم و بدم بره،حالا یا ببخشم به دوست و آشنا و فامیل کتابخون یا به کتابخونه های شهرم.
این شد که خیییییلی روحم آرامش بیشتری پیدا کرد
الان سرجمع ۱۲ تا کتاب بیشتر ندارم که باید خونده بشه
چند روز پیش هم با پسرم رفتیم کتابخونه که نتونستم جلو خودمو بگیرمو ۳تا کتاب امانت گرفتم✌❤