2777
2789
عنوان

مینیمالیست شدن یعنی چی؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1736570 بازدید | 44687 پست

سلام میخواستم بگم این‌ سبک عالیههه🤩من خیلی وقته ک مینیمال هستم این سبکودارمو‌ ادامه میدم همیشه لباسای اضافه یا تموم وسیله‌ هامو کنترل میکنم ومیدم بیرون اضافه هارو حواسم به همچی هسش بیشتری میکنم اززندگیم‌ لذت ببرم سفربرم بگردم کارایی ک دوس دارمو انجام بدم

تو قدرت رد شدن از هر شرایطی رو داری قوی باش ♾️♡°✨🤍💜 خدایا شکرت🦋🌸✨️

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وای چ بد وقتی میخایم وارد خونه جدید شیم باید اولا که درمورد ساکنین قبلی اطلاعات گیربیاریم از صاحبخو ...

السا جان تو صحبت هات گفتی در حوزه روانشناسی سر رشته داری من خودم روانشناسی خوندم ولی الان در یک زمینه مشکل دارم می تونی تو زمینه حل کردنش کمکم کنی ببین

راجبع خانواده شوهر،زندگی مشترک با شوهر،عشق قدیمی واین چیزا نیست.یه چیز روتین عادیه ولی داره به من آسیب می زنه ومن نمی تونم کنترل اش کنم.البته اگه خواستی کمکم کنی باید بیای تو تاپیک خودم چون اینجا تاپیک هنامیک جون در مورد پاکسازیه شاید راضی نباسه

شادی صدام کنید

سلام منم وقتی این تایپکو خوندم بمب انرژی شدم 

پاشدم از تمام لباسام دل کندم دپتا پلاستک بزرک شد 

یه پلاستیک هم لبلس همسرم 

میز ارایشمم چند تا تیکه اضافه و خشک شده دور ریختم 

میز اتو هم مرتب کردم کلی وسایل الکی داشت جم کزدم 


کتابخونمو یه قسمتی مرتب‌کردم حزوه های دانشکامو دور بریزم ولی همسرم اینو نمیزاره چون خودش پرینت زدع برام 



کلا دور ریختنی نمیزارع 


مثلا این لباسام امارشو نداشت چند  تا لباس زیر دور انداختم و اونا ک دادم رفت خبر نداشت 


اما چند تا ظرف دارم لب پر شدن دوس دارم بدم یرع یا همین کتابام همشون الکین و چزت و پرت نمیدونم چحوری راضی بشه بره 

یواشکی هم نمیتونم چون امار دازع 


یا وثلا کلی لباس سفید زیر کت شلوار داره نمیپوشه ولی نمیزاره بدم کسی 

در ضمن اینم بگم من تازه اردواح کردم وسایل اضافی ب اون صورت ندارم اما همین تمیز کاری خیلی حس خوبی داد 


ولی عوضش شوهرم خیلی وسایل الکی دارع هر جای خونه میرم لوازم الکتریکی ایشونه کاش میشد از دستشون راحت شم 

میگگ لاژمه یه روزی یکار میاد

کدوم تاپیکت عزیزم؟ اگه کمکی ازم بربیاد حتما،چراکه نه

همین جا بگم شاید به درد عزیزی بخوره.

من دوست دارم روحم مینیمال باشه دوست دارم هر چند وقت یکبار بخشی از خاطراتی که دوستشون ندارم پاک سازی کنم.

دوست دارم استایل ام ساده ومینیمال باشه.

ببین خانمی از اقوام ما ضمن اینکه پولدارن،فعالیت اجتماعی تو بازار داره یعنی خودش بازاریه،پوشش کاملا مطابق روز ولی بی نهایت پوشش وروح ساده ای داره اصلا نگاش که می کنی از بچه پاک تره.من خیلی بچه ها که ذهن درگیری داشتند.با اینکه تو زندگی مشکلات جدی هم داشته ولی خیلی سبک وازاد ورهاست. ختم یکی از اقوام اومده بود 

نه خودش بزنه تیکه پاره گنه نه جز اخوالپرسی حرف اضافه ای بزنه .بعدما پوشش مون سنکین ایشون پوشش شون مطابق استایل خانم های جوان وشیک پوش جامعه واینکه حتی یه کیف دوشی هم همراهشون نبود.موهاشونم از وقتی من یادمه یه گیره یا کلیپس من به موی ایشون ندیدم همیشه باز روی شونه یا پشتشون

شادی صدام کنید
همین جا بگم شاید به درد عزیزی بخوره. من دوست دارم روحم مینیمال باشه دوست دارم هر چند وقت یکبار بخشی ...

این از این مورد دوم:من کلا سرم به کار خودم گرمه.معمولا دردسری تو خانواده خودم‌وشوهرم نداشتم.چون هم راز دارم هم اهل خبرچینی وغیبت نیستم.ولی یه خواهر دارم از دوره راهنمایی من با ایشون صمیمی شدم تا اینکه بعد از ۲۰ سال که رابطه ما رابطه ای فراتر از خواهری بود در واقع دوست هم بودیم به یکباره انگار که از خواب غفلت بیدار شدم متوجه شدم تمام این بیست سال ایشون از من برای خواسته هاشون سو استفاده کردند.از هر کس بدش می اومد من شیر می کرد می انداخت به جون هم.با راهنمایی به ظاهر دلسوزانه ای که می کرد باعث اختااف من وشوهرم می شد وبعد خودش عقب می کشید وخیلی اتفاقات این شکلی.گاهی حس می کنم برای بهبود زخم هایی که ایشون زدند نیاز به چند جلسه روان‌کاوی دارم ولی در حال حاضر شرایط اش ندارم.ایشون به خاطر این رفتارشون هم با من هم با بقیه بارها بین همه دستشون رو شد اما نمی دونم چرا دست بردار نیست اما مسئله من الان این نبست مسئله من این از وقتی فهمیدم ازش فتصله گرفتم حدود یکسال که رابطه مون محدود شد به دیدارهای منزل پدری .

اما هربار تلاش می کنه دوباره با من ارتباط بگیره اصلا از رو نمیره.بحث کردم باهاش،کات کردم.چندبار گفتم خسته ام می خوان سرم به کار خودم باشه اما ول نمی کنه.

باز گفتم امروز که زنگ زد مستقیم بهش بگم من می خوام دنیای خودم بسازم ودیگه نمی تونم روزی دوساعت تلفنی با ایشون حرف زدم اونم حرفهای سرتاسر بیهوده.ببینم چی پیش میاد.

شادی صدام کنید

من دوست دارم یه زندگی کاملا ساده وبی آلایش داشته باشم در عین حال در قد وقامت خودم پیشرفت کنم تو این راه موانعی دارم‌که مهمترینش این خواهرم.

ببین مثلا من می رم خونه دوستم میگه امروز رفتیم برای خودمون بچه ها تخت سفارش دادیم قبلی ها تعویض کردیم منم کلی ذوق می کنم که مبارک.حتما سرویس های چوبی قشنکی سفارش دادید در این حد بعد دوستم میگه کلا برای سه تا اتاق شد ۱۵۰ میلیون.این رقم گفتن من اذیت می کنه 

این تعنیم میده به تمام روابط اجتماعی من اما من ازش می گذرم دلیل نبست چون خودم اینطوری نیستم زبون مردم ببندم که نگو ونکن واینا از این ها می تونم بگذرم اما از خواهرم نه

نمی ذاره نمی تونید باور کنید که واقعا نمی ذاره.


شادی صدام کنید
در ضمن اینم بگم من تازه اردواح کردم وسایل اضافی ب اون صورت ندارم اما همین تمیز کاری خیلی حس خوبی داد ...

چه خوب تازه عروسی و کم خرت و پرت داری.من ده ساله ازدواج کردم.بچه ها چیز میز زیاد دارن و البته اونا تقصیر ندارن...این ما هستیم که براشون میخریم....

پنتری ام مرتب شد.چیز به درد نخور توش وجود نداره ولی چیزایی توش وجود داره که ممکن تا سالهای آینده استفاده نکنم.

انشاا....تکلیف خونه باغ مون روشن شه بخشی اش می برم اون جا.

کارم با آشپزخونه تموم شد باید ورودی ها فقط کنترل کنم.برای ورودی هام میام گزارش میدم.عاشق این کارم.


شادی صدام کنید
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز