مینیمالیست شدن یعنی چی؟

الان اگه وقت داری پاشو این ها مرتب کن نیاز نیست همشون اینجوری به ترتیب کنار هم بچینی خوب شلوغ به نظر می رسه.بعد می خوای یه وسیله از پشت برداری دستتم می خوره به این جلویی ها نامرتب میشه

یه مثال بزنم برات من لیوان هام چون استفاده می کنیم کنار هم چیدم تو کابینت

ولی فنجون های سرویس چینی چون دیرررر به دیررر استفاده می کنیم گذاشتم تو یه کاسه بزرگ گذاشتم تو کابینت.

اوایل عروسی ام ذوق داشتم کنار هم منحنی چیده بودم تو کابینت هم فضا گرفته بود هم کابینت شلوغ تر به نظر می رسید موقع استفاده هم باید دونه دونه بر می داشتم ولی الان زمان استفاده کاسه بزرگ می ذارم روی کابینت واستفاده کنم هی خم وراست شدنم نمی خواد.

وای خدا خیرت بده عزیزم خودم تا حالا دقت نکرده بودم به این قضیه، همه چیو گذاشتم جلوی چشمم که یه وقت فرار نکنن خخخ

فک کنم نیتم این بوده جهیزیه رو به نمایش بذارم دیگه با همون فرمون رفتم جلو تا رسیدم به این وضعیت 😁😁😁

 الان همه رو گذاشتم تو کارتن کلی جا باز شد یه نفس راحت کشیدم. البته هنوز کار داره. باید سر فرصت بشینم یکی یکی ظرفارو چک کنم اضافیاشو بریزم دور. ولی همین که از وضعیت قبلی دراومد پنجاه درصدش حله 

آفرین خیلی عالی شد.

هر وقت دوست داشتی از قسمت های دیگه هم عکس بده ما که از بیرون می بینیم بهتر می تونیم راهنمایی ات کنیم یا اگه جایی از خونه بود که نمی خوای عکس اش اینجا بمونه یه وقتی بگو که ان باشیم عکس بذار ما ببینیم زود حذف کن.

با دیدن بهتر می تونیم‌بگیم‌چی کجا بذاری بهتر میشه

برای امروز شروع‌خوبی بود هر روز یه قسمت کوچیک مرتب کن

ای جانم. مبارک باشه😍

عزیزم 😍😍😍خداروشکر خیلی برات خوشحال شدم ان شاء الله صحیح و سالم بغلت بیاد ❤️❤️

من پست های شما رو خوندم 

پیشنهاد میکنم هم این تاپیک رو از اول بخونید و هم کتاب جادوی نظم رو بخونید، پیشنهادم اینه کتاب رو صوتی از طاقچه بگیرید و گوش بدید، می‌بینید در حین گوش دادن کلی کار انجام دادین و از شر کلی وسیله اضافی راحت شدین 

اینم بگم منم یک شلخته ام که در عین شلختگی الان به لطف نیمچه مینی‌مالیست شدن منظمه

مبارک باشه 

ان شاء الله به سلامتی دنیا بیاد و عاقبت بخیر باشه 

ای جان😇

انشاالله به سلامتی عزیزم

حضورت قشنگه.همیشه بیا

منم هنوز شلخته م🤗

ولی خب مثل شما هم مینیمال شدن و هم اینکه یکم مثل گذشته خیلی بیخیال و تنبل نیستم یه پیشرفتی کوچولویی داشتم.هرچند الانم یه جا را جمع کنم پسرم یه جا دیگه رو منهدم میکنه 😁دیگه بیش از این هم نمیتونم.چون قبول کردم که من همینم .بعضیا میگن یک ذره بی نظمی رو مخ مون هست.من بیشتر اینکه میتونستم اون وقت اضافه کاری ها را برای دوخت و دوز بزارم روی مخم میره و پاچه زمین و زمان را میدوختم بهم😅 الان یه مدته بیخیالی طی میکنم

کسی اتاق خواب را شروع کرده؟ 

من که اتاق خوابهام را خیلی وقته سر و سامون ندادم.اما دیشب به ذوق این چالش یه نیم ساعتی وقت کردم فقط مرتب کنم

اما تو کمد رختخواب چندتا پشتی بود که خودم پنبه هاش را باز کرده بودم و درست شون کردم.فقط مونده بود روبالشتی روشون بکشم و درش را بدوزم .خلاصه فعلا  اونا رو درست کردم و یکم اونجا نجات پیدا کرد  

اندازه یه تشک هم پنبه اضافه دارم.اما مجبورم نگه دارم چون حتما نیازم میشه

از رختخوابها چهارتا تشک دارم که دوتاش را انداختم رو خوش خواب تخت.چون یکم خشکه با تشک راحت تریم

یکیش هم میندازم زیر پسرم .اون تو خواب زیاد جابجا میشه گفتم تشک بزرگ بندازم براش.تختش را شاید بفروشیم چون به دردش نخورد

بالشت هم بجز اون دوتایی که زیر سرمون میزاریم سه تا دیگه هست.همینا که درست کردم.ولی یه دونه دیگه هم وقت کردم باید درست کنم .بیشتر برای مهمون لازم میشه

اما پتو زیااااد دارم.پنج تا یه نفره که یکیش لحافتی هست برای خودم درست کردم .سه تا دو نفره که یکیش هدیه بوده.و یک لحاف دونفره پدر مادر دااااار 

که اونو مادرشوهرم لطف کردن رو جهاز شوهرم دادن.بخدا از اول تاحالا بالای کمده.چند روز پیش به همسرم میگم ما که خونمون شوفاژه کرسی که نمیخوایم بزاریم اینو برای چی نگه داریم .بفروشش.میگه مامانم اینو یادگار بهم داده میخوای شیرش را حلالم نکنه😐 ترو خدا میبینید چه مکافاتی دارم؟ همینو تعمیم بدید به بقیه وسایل اضافه که هرچی بهش میگم فلان چیزو رد کن میگه مگه چی کارمون داره؟ مگه جاتو تنگ کرده؟ حالا بزار باشه تا یه فکری براش میکنیم😣

ماریتا جان منم قبلا به هر کار هنری یه گریزی میزدم.البته بیشتر گل پارچه ای برای کش سر.نمد و نمیدونم سرویس آشپزخونه این چیزا...

به تازگی هم کار گلدوزی میکنم.

همین که گلدوزی را شروع کردم  یه روز نشستم خوب با خودم فکر کردم که اگر میخوام درآمد داشته باشم باید روی یک کار تمرکز کنم .‌وسایل اضافه از کارای قبلی فقط و فقط و فقط بهم استرس میداد.هیچوقت هم بهشون دست نمیزدم.اگه تاپیک را خونده باشی چند روز پیش اینجا گفتم که چه کارشون کردم.راحت شدم.به خدا آزاد شدم .نمیدونی این چند تیکه خرت و پرت که فقط یه گوشه کوچولو جا میگرفت چقدر کلافه م کرده بودن

شما هم اگر کاری که بیرون از خونه داری ثابت هست و وقتی برای بدلیجات نداری یه مدتی رهاش کن.هر از گاهی اگه وقت کردی با همینا که تهش مونده یه چیزایی درست کن.شده روزی دوتا دستبند باشه درست کن.نیم ساعت بیشتر که وقتت را نمیگیره. تا وقتی که همه شون تموم بشه و به اون یکی کارت برس.اینا فقط برات بار ذهنی دارن و انرژی ت را میگیرن  

من تو اتاق خوابم سرویس تخت یه گلدون وکمد دیواری که لباسای خودم وهمسرم .به معنی واقعی کلمه اتاق خوابم مینیمال

در حدی که قصد دارم مقداری لباس وکیف وکفش به کمدم اضافه کنم برای خود اتاق خوابم چندتا ایتم تزیینی که کاربردی هم باشه دوس دارم اضافه کنم مثلا دیوارای اتاق خواب مون ساعت یا هیچ قاب عکسی نداره یه کم بی روح به نظرم.

در مورد هنر این ها من یه مدت بافتنی می بافتم میل بافتنی وکاموا ودفتر برای نوشتن مدل بافتنی ها دور برم بود خوب که بافتنی یاد گرفتم ولی کاموا که گرون شد گذاشتم کنار همه کامواهای خرده مونده ریختم دور فقط چندتا مدل کوچیک که بافتم نکه داشتم که مدلای مختلف بافت یادم بمونه هر کدوم اندازه کف دسته.هر وقتم دوباره بخوابم چیزی ببافم کاملا فکر می کنم چی می خوام ببافم به اندازه نیازم کاموا می بافم

تابستون‌گریزی به گلدوزی زدم همون اول به اندازه خریدم الان یه کارگاه وچندتا سوزن دوتا نخ کوچلو دارم.پارچه ای هم‌که‌گلدوزی کردم استفاده می کنم کنار نذاشتم.