مینیمالیست شدن یعنی چی؟

من عاشق خیاطی ام... به نظرم همه باید بلد باشن... از یه سوزن هم نمیگذرم 

خروجی آشپزخونه من دو تا دستگیره که بدرنگ شدن . یه اسکاچ. یه بانکه ترک دار که الکی نگه داشته بودم . 

خروجی بالای کمد دیواری چند تا جالباسی پشت دری که چون در رو خش میندازن دیگه استفاده نکردم و شوهرم قراره توی انبارش استفاده کنه .یه رومیزی ترمه که رنگشو دوست ندارم و یه گلدون چوبی نو که میدم   خیریه .

یه تغییر کاربری هم برای جلوگیری از تولید زباله و برای جلوگیری از ورودیهای غیر ضروری داشتم .اونم  جعبه دو طبقه  قاشق چنگال بود  که چند سال بود گوشه کمد نگه داشته بودم و خش هم افتاده بود بهش هیچ کاربردی هم برام نداشت به درد اهدا هم نمی خورد دیگه . با اینکه مثلا خواهرم گفت حیفه و نگهش دار ولی چون میدونستم تا آخر عمرم به این شکل بکارم نمیاد دادم شوهرم با اره برید  و ازش یه سینی و دو تا  جعبه چوبی ساختم .که اتفاقا دنبال خرید جعبه برای سفره و دستگیره ودم کنی و پارچه های دم دستی بودم که همیشه روی توستر میزاشتم و چون دم دستی هستن توی کشو سختمه بزارم. . الان اونا هم مرتب شدن بدون اینکه بخوام ورودی داشته باشم . کمد هم خالی شد . 

بعد از مدتها کابینت بخشیدنی ها خالی شد و همه رو دادم شخصی که به افراد خاصی دسترسی داره ..

برنامه مرداد رو هم نوشتم... طی چهارهفته ...تقریبا چهل نقطه و فضا از خونه رو بررسی میکنم. هم پانزده خروجی در هفته رو پیدا میکنم و هم اینکه نظم بهتری ایجاد میکنم... بعضی فضاها نیازی به چک کردن ندارند ولی تو لیستم می نویسم و حتما نگاه میکنم...چون هر ماهی که میگذره دلبستگی به وسایلم هم متفاوت تر میشه.

به امید خدا چند روزی از شهریور مسافرت هستیم و عروسی هم دعوت شدیم. همزمان با چک کردن نقاط خونه، لباس ها و وسایلی که باید ببریم رو هم انتخاب میکنم.

امروز چهارتا لباس مناسب عروسی پرو کردم که فعلا دوتا رو انتخاب کردم ولی هنوز مطمئن نیستم...

 کفش و جوراب و شلوار جورابی و لباس زیر رو انتخاب کردم و کنار گذاشتم. فرکن و صاف کن هم پایه وسایلم هستند..

اینا ازم گذشته🥺🥺تازه یادم میاد اوه چند وقته لباس نخریدم

اینارو رد کنم بره جاش بیاد

یه خاطره ای یادم اومد بااین پستتون. چندسال پیش که تازه عروسی کرده بودیم شاید ماهی حداقل یکی دودست لباس میگرفتم یامثلاکیف یاکفش. گذشت تااینکه خونه خریدیم ودوسال بشدددت قسط سنگین داشتیم حوری بود که حقوق فقط به مایحتاج فوق ضروری میرسید لبای واینا تعطیل. یادمه اونموقع سمت ما ازاین پارچه های ابروبادی اشکی مد شده بود وهرزنی رونگاه میکردم یه اشکی تنش بود ومنم دلم خواست بدوزم ولی خب واقعا پولی نبود. الان چندسال گذشته وبرام خنده  داره. شاید پنجاه تا لباس بهتر ازاون خریدم ولی هنوز اگرجایی ببینم این پارچه رو دلم میگیره وحس نداشتن اونموقع هارودارم. شماهم اگرمیتونی یکی دوماه یکم پول کنار بزار تابتونی به اون چیری که میخوای برسی. پیشنهادم اینه تاپیک مدیریت مخارج روبخونین

منم دقیقا بخاطر خرید خونه در مضیقه ایم و همه گور لباسی دارم منتها دوس دارم بخرم همش

دلم راضی نمیشه 

به‌سرم زده‌برم قسطی بیارم حدقل حال روحیم خوب بشه

و از لباسام رد کنم بره تا حدقل همش نگم اینقد لباس دارم

به به کیف کردمممممممم❤️

وقتی جواب پستتونو نوشتم نمیدونستم انقدرلباس دارین. بنظرم نگاهشون کنین باخودتون بگین فلان لباسو چندوقته نپوشیدم یااینیکی رو خیلییی وقته نپوشیدم. پس مهمونی های احتمالی پیش رو اون دوسه دستی رو که خیلی وقته نپوشیدین، بپوشین. بعد چند دست لباس روجداکنین بیارین وسط مثلا دودست روزمره، دودست مهمانی،یکدست مجلسی وهمینطور وخودتونو مجاب کنین تا اخرتابستون اینارواسنفاده میکنین وبعد اگرکهنه شدن خروجیشون بدین. وبعد باخودتون بگین اینهمه پولی که میخواین بدین لباس ومطمینا براش زحمت کشیدین وفکرکنم خودتونم شاغلین پس حیف نباشه باتوجه به حجم لباساتون نتیجه زحمتتاتونو بدین لباس؟ بجاش طلا بخرین یا جمع کنین یه مسافرت برین که خیلی برای روحیه تون خوبه تالباس خریدن. واینکه اینهمه خریدین چیشده؟ 

مثلا من خودم خیلی لباس احتیاج دارم وتوی لباس بشدت مینیمالم ولی فعلا شرایطش نیس که بخرم پس باهمینا سرمیکنم.مثلا قراربود این ماه حقوق بیاد یه کیف بخرم که برای مهمونی واقعا لازم دارم اما نشد این ماه باخودم گفتم هیچی ازارزشای من کم نشد😁بوقتش میخرم الان چیزای واجبترهست. مثلا به خودتون بگین هروقت سه دست رو کهنه کردین وخروجی دادین میتونین یه دست بخرین

دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه که قانعتون کنم نخرین😁

خیلی خوب و کامل نوشتید ❤️

حس سرما بهم داد

چطور میتونی؟

راستش اينجا خيلى گرمه :) تو خونه، تو بيرون، تو حموم 

بعد اگه ازين حوله تن پوشا استفاده كنم، هى وقت كشى ميكنم ولى با اين حولهه مجبورم تو حموم همه چيو بپوشم 

سه چهار دست بذار دم دست بقیه رو جمع کن بعد چند ماه از اونایی که جمع کردی بیار بیرون و جابه جا کن این حس تنوعت ارضا میشه

من خودم با لباسای خونگیم این کارو کردم دو تا کشوی دراور پر لباس داشتم. کلا سه دست گذاشتم دم دست بقیه رو هم جمع کردم الان هر دو ماه جابه جا میکنم انقدر کیف میکنم انگار تازه خریدم😂

این کارم چند تا سود داشت:

 اینکه همه لباسام باهم کهنه نمیشه

حس تنوع طلبیم ارضا میشه

تصمیم گیری برای خروجی گذاشتنشون سریع تر میشه چون دوماه همش میپوشم زودتر تصمیم میگیرم که میتونم بذارم خروجی یا نه 

لباسایی که قبلا نمیپوشیدم مجبور میشم بپوشم(مثلا من یه شلوار داشتم که اصلا نمیپوشیدمش و ازش خوشم نمیومد وقتی این روش و به کار بردم و اون شلوار و گذاشتم دم دست مجبور شدم بپوشمش بعد انقدرررر ازش خوشم اومد و تو تنم قشنگ وایمیسه که کلا نظرم نسبت بهش عوض شده) 

دیگه کشو شلوغ نیست و برای پیدا کردن لباس درگیر نیستم (منم مثل لیلی لقمه ای جمعشون میکنم) 

سلام عزیزم 

صبح بخیر 

همسایمون سه دختر داره دوتا بزرگن کوچکه 7 سالست خیاطه وضعشون هم خوبه 

بهش دادم پارسال یه گاز اسباب بازی کلی استقبال کرد خدایی نو بود 

تو کارتون 

امسال هم بهش گفتم گفت بیار بعدش اومد کلی تشکر کرد که دخترم ذوق کرده و همه رو بهش ندادم هر وقت کار خوبی بکنه بهش چند تا میدم 

چند سال قبل هم بوفه م رو بهش دادم

خونش خیلی شلوغه 

من اگر بودم قبول نمی کردم ولی بعضیا شلوغی دوس دارن

شما هم  می تونید  اگر تو کوچه کسی رو می شناسید  و روتون نمیشه بهش بگین کسی رو می شناسی وسیله دارم بهت بدم که شما بدی به اون اگر خواست خودش بر می داره

دو تا مانتو نو بود که یه خورده گشاد بود یعنی مدلش بود خیلی خوشگل بود 5 سال پیش خریده بودم خیلی قشنگ بود ولی من نمی پوشیدم وقتی خریدم دوستم عاشقشون بود

دادم بهش باور نمی کرد گفت چقدر؟ گفتم همین جوری 

خیلیییییییییییییییی لباس داره به جرات می تونم بگم شاید ماهی 8 تا مانتو بخره کمد و دراور و و.... پرلباس ولی ذوق کرد