هپی جان ایشالله خدا قدرت و تحمل. به همتون بده نوشته‌هات اشکم در آورد یاد پدرم افتادم زندگی بدون اکسیژن براش محال شده بود
هپی جان مادر منم توی بخش بود . یه باره ضربان رفت بالا و نتونست نفس بکشه دیگه . اکسیژن آوردن وصل کردن نیم ساعت خوب بود بعد با اونم نتونست تنفس کنه . الهی بمیرم قیافه وحشت زده اش میاد جلوی چشمم که نمیدونست چش شده یهو ! نمیدونست تمام ریه رو عفونت گرفته ! و مادرم در عرض 1 ساعت دیگه ریه نداشت ! همین و تمام ! هر روز به امید اینکه دکتر بگه یه مقدار از ریه برگشته و خالی شده از عفونت و میتونیم دستگاه رو قطع کنیم صبح تا شب رو پشت در آی سی یو میگذروندم... دیگه حتی چند ثانیه هم بدون دستگاه نمیتونست تنفس کنه چون به قول دکتر ریه ای درکار نبود و دستگاه تنفس میکرد .
اینا رو نمیگم عزیزم که داغ دلت تازه تر شه . میگم که بدونی هر روز ممکنه چه اتفاقاتی پیش بیاد . وقتی بدونی آماده ای و کمتر شوک میشی
اصلا تو دکتر بردن و گرفتن دارو و ادامه درمان هیچ کوتاهی نکنید چون بعد آدم الکی دنبال چیزی میگرده برای سرزنش خودش :(
توکل به خدا
اینا رو نمیگم عزیزم که داغ دلت تازه تر شه . میگم که بدونی هر روز ممکنه چه اتفاقاتی پیش بیاد . وقتی بدونی آماده ای و کمتر شوک میشی
اصلا تو دکتر بردن و گرفتن دارو و ادامه درمان هیچ کوتاهی نکنید چون بعد آدم الکی دنبال چیزی میگرده برای سرزنش خودش :(
توکل به خدا
هپی جان ...
هیچی ندارم بگم ..
فقط برات انرژی فراوون میخوام که بتونی تحمل کنی
هیچی ندارم بگم ..
فقط برات انرژی فراوون میخوام که بتونی تحمل کنی
ختم حدیث کسا برای شفای می می ناز عزیز
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=751337
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=751337
لان تاپیک میمی ناز بودم یک هفت است توی کماست
ای خدا دنیای بی وفا
ای خدا دنیای بی وفا
اومدم سری بزنم
دلم بدجوری گرفت ....
اخه چرا ؟..
دلم برای اون بچه های بی گناه داره میترکه ..
شوهرم نیست منم نشستم به گریه ...
دلم بدجوری گرفت ....
اخه چرا ؟..
دلم برای اون بچه های بی گناه داره میترکه ..
شوهرم نیست منم نشستم به گریه ...
بهاره منم از دیشب که خوندم حالم بده تا صبح کابوس دیدم خبرهای بد تمومی نداره
دیشب خیلییییییییییییییییییی حالم بد شد
نمیتونستم بخوابم
ساعتها لرزیدم و گریه کردم ..
الان هم خوب نیستم ..
میخوام برم پیش مامانم ...
نمیتونستم بخوابم
ساعتها لرزیدم و گریه کردم ..
الان هم خوب نیستم ..
میخوام برم پیش مامانم ...
دوستان میدونم چقده سخته وقتی نزدیکترین آدمهای دوروبرمون اینجوری مریض باشن و درد ورنج میکشن.
من که تصمیم گرفتم اگه یه روزی این بیماری سراغم اومد دنبال دارو و درمان نرم. میخوام معمولی زندگی کنم تا وقتی که عمرم به دنیا باشه حتی اگه شده 1 ماه باشه این فرصت
من که تصمیم گرفتم اگه یه روزی این بیماری سراغم اومد دنبال دارو و درمان نرم. میخوام معمولی زندگی کنم تا وقتی که عمرم به دنیا باشه حتی اگه شده 1 ماه باشه این فرصت
بهاره جون بمیرم برات برو عزیزم برو پیشش حسابی ببوسش و بوش کن و مراقبش باش
جوجولی.منم مثل تو فکر میکنم البته برای خودم ولی مطمئنم اون موقع اطرافیانم به خاطر محبتشون نمیزارن کاری نکنم.همینطور که من برای اونها به اب و آتیش میزنم
سلام دوستان
منم با دردای شما آشنام.
داداش من. سه سال پیش بعد از دو سال زجر کشیدن و شیمی درمانی تو. 29 سالگی عمر و جوونیش پرپر شد
انگار همین دیروز بود پشت. اتاق ایزوله دیدن ضعف و بی حالیش .رنگ پریدگیش . دردای استخونش
همش میگم کاش شیمی درمانی نمیشد اون که موندنی نبود لآقل اینقدر زجر نمیکشید
بابام دق کرد مامانم شکست از غصه پیر شد
امیدوارم خدا به شما صبر بده روزای سختیه با تموم وجودم درکتون میکنم
دلم خیلی تنگه........
منم با دردای شما آشنام.
داداش من. سه سال پیش بعد از دو سال زجر کشیدن و شیمی درمانی تو. 29 سالگی عمر و جوونیش پرپر شد
انگار همین دیروز بود پشت. اتاق ایزوله دیدن ضعف و بی حالیش .رنگ پریدگیش . دردای استخونش
همش میگم کاش شیمی درمانی نمیشد اون که موندنی نبود لآقل اینقدر زجر نمیکشید
بابام دق کرد مامانم شکست از غصه پیر شد
امیدوارم خدا به شما صبر بده روزای سختیه با تموم وجودم درکتون میکنم
دلم خیلی تنگه........
ترنم بمیرم برای دلت ای خدا خیلی جون بوده برادرتخدا صبر بهتون بده
خدا صبر بهتون بده
خدا به دلت صبر و تحمل بده ترنم.
خیلی خیلی سخته . اونقده سخت که نمیشه تو قالب جمله و نوشته گفت
خیلی خیلی سخته . اونقده سخت که نمیشه تو قالب جمله و نوشته گفت
کمی تا قسمتی خل شدم!
خاله من سال 88 بخاطر سرویکس کانسر (سرطان دهانه رحم) فوت شدند. تو 52 سالگی و بعد از تحمل درد و رنج بسیار زیاد. طوری که ماه های آخر یک فامیل دست به دعا شده بودند که شفای عاجل بگیره.
یکی از راه های تشخیص این بیماری تست پاپ اسمیر هست که خواهش میکنم ازتون دست کم نگیریدش. یکی دیگه از راه های پیشگیری از این بیماری هم تزریق یک واکسن خاص هست که ظاهرا تو ایران این کار انجام نمیشه.
دیروز متوجه شدم که اون یکی خاله ام که در حال حاضر 50 سالشه، مشکوک به این بیماری هست.
خود من آخرین باری که به پرشک مراجعه کردم و بهش گفتم که خاله ام در اثر این بیماری فوت کرده نوع خاصی از تست پاپ اسمیر رو نوشت که گفت مدت زمان این تست 3 ساله است. یعنی برخلاف سایر تست های پاپ اسمیر که سالی یک بار هست این تست تا 3 سال نیازی نیست که مراجعه مجدد داشته باشی.
حالا از دیشب دارم فکر میکنم لابد تو 50 سالگی من هم دچار این مشکل میشم
خاله من سال 88 بخاطر سرویکس کانسر (سرطان دهانه رحم) فوت شدند. تو 52 سالگی و بعد از تحمل درد و رنج بسیار زیاد. طوری که ماه های آخر یک فامیل دست به دعا شده بودند که شفای عاجل بگیره.
یکی از راه های تشخیص این بیماری تست پاپ اسمیر هست که خواهش میکنم ازتون دست کم نگیریدش. یکی دیگه از راه های پیشگیری از این بیماری هم تزریق یک واکسن خاص هست که ظاهرا تو ایران این کار انجام نمیشه.
دیروز متوجه شدم که اون یکی خاله ام که در حال حاضر 50 سالشه، مشکوک به این بیماری هست.
خود من آخرین باری که به پرشک مراجعه کردم و بهش گفتم که خاله ام در اثر این بیماری فوت کرده نوع خاصی از تست پاپ اسمیر رو نوشت که گفت مدت زمان این تست 3 ساله است. یعنی برخلاف سایر تست های پاپ اسمیر که سالی یک بار هست این تست تا 3 سال نیازی نیست که مراجعه مجدد داشته باشی.
حالا از دیشب دارم فکر میکنم لابد تو 50 سالگی من هم دچار این مشکل میشم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز