2777
2789
عنوان

کسی بوده که خانوادش درگیر بیماری سرطان باشن

| مشاهده متن کامل بحث + 281480 بازدید | 984 پست
انجل از اون روزهای با لوله نگو که دلم ریش میشه که مامانم با انگشت حالت قیچی نشون میداد که بیار باز کن و منو نجات بده ... ای روزگار لعنتی بی مروتتتتتتتتتتتتتتتتتتت ای ...

بهار جونم آدمیزاد به امید زنده هست . توکلتون بخدا باشه . خوشحالم که از لحاظ روحی هم شما هم مادر بهتر هستید. لایق باشم دعا میکنم

منم مثل انجل عزیز دوست ندارم کسی حالت های ما رو تجربه و درک کنه
به وبلاگ هام سر بزنید
امضاء : بهار!
روزگار همینه
یه روز خوبی یه روز بد
معلوم نیست چه روزی چه حالی میشه ادم
اما من که این روزا همش دارم به مامانم میگم تا وقتی زنده ایم باید تلاش کنیم انگار روی خودمم داره اثر میزاره این حرف

بچه ها
من چندین ماه قبل یه کتاب خوندم درباره سرنوشت روح
این کتاب و مطالبش خیلی بهم کمک کرده این روزا رو تحمل کنم
بد نیست اگه فرصت کردین بخونینش
البته درباره موضوع تناسخه
و ممکنه براتون غریب باشه اما خوندنش بخصوص برای کسائی مثل ما خیلی ارامش دهنده است
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

بهارجون عزیزم باورت نمیشه تنها صحنه ای که منو زجر میده و هر وقت یادم می افته های های براش گریه میکنم همون لوله کوفتیه که زجرش داد و نگذاشت حرفش رو باهامون بزنه . بهاره جان سفر روح را خوندم اثر مایکل نیوتن رو میگی هفت پدرم جاریم بهم داد خیلی آروم کرد راست میگی مثل آب رو آتیشه باورت نمیشه گاهی میگم یعنی الان پدرم توی اون کلاسها است یا فرشته مراقب شده خودش شایدم دوباره متولد شده گاهی خیلی بهش فکر میکنم
سلام به همه.

من خیلی اتفاقی این تاپیکو توی تبادل نظر دیدم و اومدم و همشو خوندم.

به نظرم این یه تلنگر برام بود که یکم به خودم بیام و بفهمم دارم چه کار میکنم!!!!

منم مثل همه مشکلاتی توی زندگیم دارم که الان که نوشته های شمارو خوندم واقعا فهمیدم هیچییییییییییی نیست در مقابل سختی هایی که شما کشیدید.واقعا از خودم بدم اومد که این همه ضعیفم که سر هیچ و پوچ دارم به خودم سخت میگیرم.

به خدا الان اشکام بند نمیاد،دلمو کنار دل همتون قرار دادم و دیدم من در مقابل شما هیچی نیستم.

همتون رو از ته دلم دعا میکنم.شما هم دعا کنید که من قدر زندگی رو بیشتر بدونم.

خدا رحمت کنه همه عزیزانتون رو،امشب که شب جمعه هم هست برای همه رفتگانتون فاتحه میخونم و از خدا میخوام که به همتون صبر بده.
با عشق تو هر روز به خدا نزدیکتر میشوم....
انجل
سفر روح مقدماته در واقع
حوصله کردی سرنوشت روح رو رو هم بخون
هفته قبل فقط با این فکر که روح مادرم خسته است و باید استراحت کنه به خودم دلداری میدادم:/
من اینارو چند ماه قبل خوندم و واقعا دیدم رو به مرگ و از دست دادن عوض کرد
هر چند دلتنگی با هیچ توجیهی از بین نمیره
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
عسل جان مرسی ایشالله اون یک نفر هم میاد و شاد میشی .منم قبل ازدواجم این دورانو داشتم اما اومد .بعد کلی چشم انتظاری .بهاره جان چه خوب گفتی حتما میخرم اینم اثر همون نویسنده است.
سلام من مادرم رو بعد از ٤سال به علت سرطان تخمدان پیشرفته به تازگی از دست دادم
فروش ملک و آپارتمان در استانبول و تمام خدمات اخذ اقامت توسط شرکت ام تی رئال با سابقه درخشان ٠٩١٢٦١٥١٦٥٦
پانی جان
خدا رحمت کنه مادرت رو ...
مادر منم سرطان تخمدان داره که الان به روده متاستاز داده :((
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
من خودم 10 سال پیش سرطان تخمدان گرفتم . تخمدان سمت چپ رو کامل از دست دادم .27 بار شیمی درمانی سنگین کردم ولی بالاخره خوب شدم .ازدواج کردم و با همون یه تخمدان بدون هیچ گونه قرص و دارویی صاحب یه پسر مامانی شدم .مهمترین چیزی که میتونم بگم باعث شد خوب بشم روحیه عالی و بالام بود .نمیدونید تمام موهام تو یه شب ریخت مژه هام و ابروهام هم چند وقت بعدش .2 تا از دوستای صمیمی ام همون موقع نامزد کردن و من فقط مونده بودم ولی اینا هیچکدوم برام مهم نبود یه پوستیژ مشکی خوشگل خریده بودم و کلی به همه از جمله مامانم و داداشام روحیه میدادم که اینجوری خوشگلتر هم شدم .... همیشه به این مسئله به عنوان یه امتحان بزرگ نگاه میکنم و بزرگترین درسی که از بیماریم گرفتم این بود: واقعا آدم از یک ساعت بعد خودش هم خبر نداره پس بهتره اونجوری زندگی کنی که راضیت میکنه
۱۰ درصد تخفیف برای دوستای نینی سایتی 
یادمه شب اولی که فهمیده بودیم من سرطان گرفتم یکی از داداشام رفته بود شهرستان ماموریت و از اونجا تلفن زد هیچی نمیتونست بگه فقط میگفت ناراحت نباشی ها چیزی نیست من هم میگفتم من مطمئنم خوب میشم تو چرا هول کردی ؟ نترس چیز مهمی نیست فقط اسمش ترسناکه
۱۰ درصد تخفیف برای دوستای نینی سایتی 
**** رای گیری شروع شد *****
مسابقه آشپزی دوستان کلوب ستاره ها - عکسها همراه با دستور غذا

موضوع شماره 6- چیکن استروگانف

*** لطف حتما به سه نفر رای دهید ***
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=606981&PageNumber=23
خدای مهربونم دوستت دارم
نازی جان
آفرین به روحیه و اراده ات
واقعا افرین
امیدورام همیشه سلامت و شاد باشی
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
خود این بیماری با تمام مشکلات و مصائبش کم نیست که باید انقدر هم درد بکشن؟
قلبم درد میکنه ...
هیچ کاری از دستم بر نمیاد ...
لعنت به این بیماری ..
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   دخترپاییزی8608  |  2 ساعت پیش
توسط   مهدیهامو  |  4 ساعت پیش