2777
2789
عنوان

هیچ وقت فکر میکردین بچه داری اینقدر وقت گیر و سختتتتتتتتتتتت باشه

| مشاهده متن کامل بحث + 6926 بازدید | 102 پست
من بچه ندارم ولی کاملا درک میکنم خواهرم دوتا بچه داره که برای به دنیا آمدن هر دوتاشون من یه ماهی اونجا بودم پدرم در آومد ..بچه داری .. مهمون داری..مریض داری..من هنوز ازدواج نکردم ولی اصلا حوصله بچه رو دیگه ندارم خیلی خسته کننده است......

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مسیحا صدرای ما یکسالش چند روز دیگه تموم میشه ! یه چیز بهت میگم حرفی که به خودم زدم و با خودم کنار اومدم :
بچه دار شدن تو زندگی یه نیازه مثل ازدواج مثل غذا خوردن و ... باید انجام شه دیر رو زود داره سوخت و سوز نداره اگه الان نمیشدیم بعدا بالاخره میشدیم پس چه بهتر الان که جوونتریم با صبر و حوصله تریم این روزای سخت تا چند وقت دیگه تموم میشه هر چند مسئولیت بچه ابدیه اما باید بپذیریم ! قبول کن نمیشد که تا آخر عمر بدون بچه بمونیم این خستگی به اون عقده های روحی که در اثر بچه دار نشدن پیش میاد می ارزه !
2805
باران جون پیشاپیش تولد صدرای گلت رو تبریک میگم
ولی میشه بدون بچه هم زندگی کرد
من 7 سال بدون بچه زندگی کردم و به معنای واقعی زندگی کردم ولی نمی دونم دور از جون شماها خر شدم و باردار شدم
وایسا دنیا، وایسا دنیا من میخوام پیاده شم
یه چیز دیگه منم مثل مغرور بودم ب ااینکه همه فامیل دورمونن تا اصرار نمیکردن بچه رو نمیذاشتم پیششون ! تا اینکه با چند تا از دوستام که این دوران رو گذروندن مشورت کردم بهم گفتن از این فرصت استفاده کن چند بار بذاری عادی میشه و ... وقتی شروع کردم به گذاشتن پیششون تیکه ها شروع شد مسئولیت نداره چه مامان بی فکری مثلا که چی بچه رو گذاشته بره باشگاه واجبه مگه با بچه مگه میشه درس خوند تو که کار میخواستی بکنی بچه دار شدنت چی بود و ال و بل ...... منم این گوش رو کردم دروازه قید همه چیزو زدم گفتم باران تا یکسالگی حق انتخاب نداری به خودت فکر کن !
الان که یکسالش شده و بازی میفهمه از آخر ماه میخوام دیگه بذارم مهد هم برا خودم هم برا خودش که با بچه ها همبازی شه ! دور و بریا هم اگه اصرار کردن بعضی وقتا ساعتی میذارم پیششون ( الان چون بعضیا عادت کردن اگه نبرم خودشون اصرار میکنن بیار )
مسیحا جونم منطقی باش منم 5 سال بدون بچه زندگی کردم ( البته مشغول بزرگ کردن آقای همسر بودم ) ! همچین بیکار نبودم (هههههههههههههههه ) ولی قبول کن نمیشه تا آخر عمر که !
یه راحی برا رفع خستگی برا چند ساعت تو هفته هم شده بر اخودت پیدا کن !
باور کن متحول میشی الان من صدرا رو فرستادم خونه مادر بزرگ شوهرم با عمش به خودم درسم نینی سایتم که شده جزء واجبات زندگی برسم !
باران جون شما سرکار هم میری؟ولی باران خواهش می کنم نذارش مهد نمی دونم چرا از مهد بدم میاد مخصوصاً برای بچه یکساله
آرتمیس 5 ساله بشه میذارمش
باران خوبه که التماس می کنن بچه رو ببری پیششون از فرصت استفاده کن
وایسا دنیا، وایسا دنیا من میخوام پیاده شم
مسیحا چرا از مهد بدت میاد من هیچ کاری رو بدون مشورت و تحقیق نمیکنم :
با مربیای مهد ، دوستان سایت که بچه ها شونو مهد گذاشتن ، خانمایی که تو مهد بزرگ شدن و الان همسن ما هستن ، تو تاپیکای مربوط به مهد کودک سایت ، مقاله های درباره مهد کودک کلی کند و کاو کردم نتیجه :
مهد کودک ( نه تمام وقت و به منظور مکانی که بچه توش بزرگ شه به صورت نیمه وقت جایی برای بازی و لذت بردن بچه ) به خاطر اینکه ساعت هایی رو بچه دور از مادرشه و در کنار همسناشه به خصوص برا بچه ای که خواهر و برادر نداره بعد یکسال ضروری دونستن ! مربیای مهد میگفتن بچه هایی که از اول مهد میان به سن یادگیری شعر و اعداد و ... میرسن زودتر از بچه هایی که دیر تر اومدن یاد میگیرن و همین باعث میشه خوشحال تر و با اعتماد به نفس بیشتر بقیه مطالبو یاد بگیرن و کلا مشتاق یادگیری بشن چون میبینن از همسناشون جلو ترن ! و یکعالمه محاسن که من لیست کردم و می چربه به گذاشتن خونه مامان بزرگ بابا بزرگش گرچه یه ساعت هایی هم کنار اونا بودن براش خوبه !
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792