بچه ها شما تو روز چطوری با بچه ها بازی میکنید که خسته بشن من نمیدونم چه بازی کنم که پارمیس خسته بشه کمک کنید؟
ماشالا مبین خان با سرو صداش خواسته زهرچشم بگیره از آرایشگره خوب! مردی گفتن!
نازی مایا .. چقد دخترا به انگلیسی عکس العمل نشون میدن! مایای من که حروف هم نمیشناسه .. ولی هر زبونی که نگاه کنه اسماروبه همون زبان یاد میگیره ام بی سی هم کارتوناش یاانگلیسی هستن یا عربی!!! به قول خودش دارتوون نگاه میکنه و علاقه ی زیادی به باربا پاپا داره عاشق اینه که دویست بار نگاشون کنه.. بعد بره تو کتابا یه چیزی شبیه اونی که تو اون کارتون دیده پیدا کنه.. مثلا تو بارباپاپا یه چوپان گله داره تو کتاب دزده و مرغ فلفلی هم یه چوپان و گله ش هست! یا باربا ماما یه جا پشم گوسفندارو که چیدن ، میشوره و تو دستگاه ریسندگی میزاره و بعدش میبافه .. تو کتاب حسنی ما یه بره داشت هم ننه ی حسن یا یه عکس دیگه تو یه کتاب دیگه که خانومه نشسته یه جور زیرانداز رو زمین میبافه شکل اونه هی میاره نشون میده که بارباپاپا! هی مایا ذوق میکنه.. هی ما ذوق میکنیم!
مژگان باید ببینی خودت و پارمیس چه جور بازیای پر تحرک و میتونین انجام بدین. ما توپای زیادی داریم که کلی میدویم دنبالشون.
نازی مایا .. چقد دخترا به انگلیسی عکس العمل نشون میدن! مایای من که حروف هم نمیشناسه .. ولی هر زبونی که نگاه کنه اسماروبه همون زبان یاد میگیره ام بی سی هم کارتوناش یاانگلیسی هستن یا عربی!!! به قول خودش دارتوون نگاه میکنه و علاقه ی زیادی به باربا پاپا داره عاشق اینه که دویست بار نگاشون کنه.. بعد بره تو کتابا یه چیزی شبیه اونی که تو اون کارتون دیده پیدا کنه.. مثلا تو بارباپاپا یه چوپان گله داره تو کتاب دزده و مرغ فلفلی هم یه چوپان و گله ش هست! یا باربا ماما یه جا پشم گوسفندارو که چیدن ، میشوره و تو دستگاه ریسندگی میزاره و بعدش میبافه .. تو کتاب حسنی ما یه بره داشت هم ننه ی حسن یا یه عکس دیگه تو یه کتاب دیگه که خانومه نشسته یه جور زیرانداز رو زمین میبافه شکل اونه هی میاره نشون میده که بارباپاپا! هی مایا ذوق میکنه.. هی ما ذوق میکنیم!
مژگان باید ببینی خودت و پارمیس چه جور بازیای پر تحرک و میتونین انجام بدین. ما توپای زیادی داریم که کلی میدویم دنبالشون.
بچه ها من خیلی ناراحتم برادرم 3 ساله از دختر بی خود داره جدا میشه این خانواده از اون عوضها هستن دیروز برای مهریه دختره نامه اومده که برادرم بده وای برادرم خیلی حالش بده و خودمنم خیلی ناراحتم براش دختر کلی پول و طلا وسکه برده موندم تو کار خدا برامون دعا کنید مشکلمون حل بشه گریهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
سلام
آره نازیلا ..... گرفتم و هم خودش راحت هم من راحت . دیگه قراری نیست هر جا میرم اسلحه ام همرام باشه ههههه
روزه ای اول که النا رو ترک دادیم اسم پستونک رو به اسلحه تغییر دادیم .... تا اسمشو نیاریم و خانوم غمباد بگیره و فیلش یاد هندستون کنه .....
تنها مشکل خوابوندنش بود که حاشا به پا میکرد که برقا رو خاموش نکنیم ... هیچ کس نخوابه .... خودش هم فراری ازخواب ...... چون تنها با پستونک میخوابید خیلی سختش بود .... گاهی اوقات خیلی گریه میکرد خیلیییییییییییی
ولی چاره ائی نبود .... الان دو روزه مثل آدمیزاد میخوابه ..... میگم بسه دیگه برو بخواب ... میره تو رختخوابش و می خوابه ... خدا کنه همینجوری پیش بره .......
دیشب و پریشب هم پستونکش رو دادم دستش و نشونش دادم ..... یه ذوقی از ته دل کشید ولی وقتی نگاهش کرد و دید کثیفه بدش اومد و گفت : اوفی ! عوق ! .... البته چند بار هوس کرد و میخواست بزنه به لبهاش ولی آخرش پرتش کرد اونور ....... اراده اش منو کشتهههههههههههههههههه
بعد بهش گفتم النا گوگو بخور مامان .. میگه : نه گوگو ... اوف اوخ ........... یعنی گوگو نمیخورم اوفیه و اوخ میشم ... استدلالش منو کشتههههههههههههه
البته بیرون تو خیابون یا تلویزیون اگه بچه ائی گوگو بخوره که همش میگه : مامائی نی نی گوگو اووووووووخ ........ یعنی نی نی گوگو میخوره اوخ میشه هههههههه
آره نازیلا ..... گرفتم و هم خودش راحت هم من راحت . دیگه قراری نیست هر جا میرم اسلحه ام همرام باشه ههههه
روزه ای اول که النا رو ترک دادیم اسم پستونک رو به اسلحه تغییر دادیم .... تا اسمشو نیاریم و خانوم غمباد بگیره و فیلش یاد هندستون کنه .....
تنها مشکل خوابوندنش بود که حاشا به پا میکرد که برقا رو خاموش نکنیم ... هیچ کس نخوابه .... خودش هم فراری ازخواب ...... چون تنها با پستونک میخوابید خیلی سختش بود .... گاهی اوقات خیلی گریه میکرد خیلیییییییییییی
ولی چاره ائی نبود .... الان دو روزه مثل آدمیزاد میخوابه ..... میگم بسه دیگه برو بخواب ... میره تو رختخوابش و می خوابه ... خدا کنه همینجوری پیش بره .......
دیشب و پریشب هم پستونکش رو دادم دستش و نشونش دادم ..... یه ذوقی از ته دل کشید ولی وقتی نگاهش کرد و دید کثیفه بدش اومد و گفت : اوفی ! عوق ! .... البته چند بار هوس کرد و میخواست بزنه به لبهاش ولی آخرش پرتش کرد اونور ....... اراده اش منو کشتهههههههههههههههههه
بعد بهش گفتم النا گوگو بخور مامان .. میگه : نه گوگو ... اوف اوخ ........... یعنی گوگو نمیخورم اوفیه و اوخ میشم ... استدلالش منو کشتههههههههههههه
البته بیرون تو خیابون یا تلویزیون اگه بچه ائی گوگو بخوره که همش میگه : مامائی نی نی گوگو اووووووووخ ........ یعنی نی نی گوگو میخوره اوخ میشه هههههههه
وای که النا دختر عاقل لقب میگیره از حالا! آخه انقدر فهمیده بودنت منو کشته! هه هه خوش بحال انیس! نه به سامیار که افسردگی میگیره! نه به این دخترک عاقل که واسه بقیه هم غصه میخوره اوخ میشن!
مژگان ایشالا مشکلشون حل شه. خیلی سخته این مسائل و مشکلات خانوادگی.
مژگان ایشالا مشکلشون حل شه. خیلی سخته این مسائل و مشکلات خانوادگی.
سلام بچه ها. اول از همه اینکه الان ساعت 4 بعداز ظهره و ملودی از 7.30 صبح که بیدار شده دیگه نخوابیده و هیچ اثری از خواب هم تو صورتش نیست! دیروز هم به زور ساعت 3 یک ساعت خوابید. یعنی می خواد دیگه بعداز ظهرا نخوابه؟نهههههههههه
بابا می بینم که همه بچه هامون به سرعت دارن خودشون رو برای ورود به جامعه جهانی آماده می کنن و اینگیلیسی یاد می گیرن. آفرین به مایا و ساینا و سامیار و همه نی نی های خارجکیمون
مبین خشگلم موهاش مبارک باشه. عکسشو بزار برامون
واقعا ایول به النا با این ارادش. اگه همه مثل النا جونم بودن دیگه یه معتادم تو این مملکت نبود!!
بابا می بینم که همه بچه هامون به سرعت دارن خودشون رو برای ورود به جامعه جهانی آماده می کنن و اینگیلیسی یاد می گیرن. آفرین به مایا و ساینا و سامیار و همه نی نی های خارجکیمون
مبین خشگلم موهاش مبارک باشه. عکسشو بزار برامون
واقعا ایول به النا با این ارادش. اگه همه مثل النا جونم بودن دیگه یه معتادم تو این مملکت نبود!!
آفرین به النا خانومم با این اراده
خوش به حالت دیگه راحت شدی
من که خسته شدم از بس به همه جواب پس دادم که چرا پستونک میخوره
ملی جون شانس منو میبینی تورو خدا ههههههههههههه
وای ماشالله به ساینا عسل که همه حروفو بلده ای جانم
خوش به حالت دیگه راحت شدی
من که خسته شدم از بس به همه جواب پس دادم که چرا پستونک میخوره
ملی جون شانس منو میبینی تورو خدا ههههههههههههه
وای ماشالله به ساینا عسل که همه حروفو بلده ای جانم
مژگان جون ایشالله مشکلشون حل بشه عزیزم
سلام به همه دوستان عزیز
ما اگر گاهی در نت و جمع شما دوستان حضور نداریم اما دلمون همیشه با شماست و
هیچ وقت فراموشتون نمیکنم
من نرسیدم و دیگه نمیرسم همه پستا رو بخونم از هر چند صفحه تک و توک چند پستی خوندم .ونتیجش اینکه قاطی کردم کی چی نوشته بود
ملی جان دلم برای مایای عزیز خیلی تنگ شده(با ابنکه ندیدمش از نزدیک اما همیشه حس میکنم یه قرابتی بین ما بوده )
قبولی نیکی جان را هم تبریک میگم
فریناز جون خوبی وای که من تا این برسام رو نبینم و سیر لپشو نگیرم و ماچش نکنم آروم نمیگیرم
از رویاهای عزیز چه خبر
مامان ایلیا که این مدت که نبود جای خودش . ایلیای عزیز معلومه هر که باش تماس داره سلام منم برسونه
ومامان کیان پرنس (رویا ی عزیز ومهربونمون) وای که خیلی دلم براشون تنگ شده ....بعد از دیدار کوتامون همیشه منطر بودم باز هم بتونم از نزدیک ببینمشون
آقا مبین و نگین جان عزیز که همیشه به ما لطف داشتن و در نبود ما هم ابراز لطفشون همیشه بوده
فرانک جون والنای بلا که پستاشون رو که میبینم کلی انرزی مثبت به آد میرسن از بس هر دو شاد و پر انرزی ان ماشالله
یاس نقره ای عزیز و نگار عزیزم شما چه به ما سر بزنید چه نزدنید
من که (والبته میدونم بقیه دوستان هم)همیشه به یادتون هستیم
مزگان جون مبارکه بارداری دومت
انشالله به سلامتی این کوچولوی عزیز را هم به دنیا بیاری و در کنار پارمیس عزیز مایه شادی وافتخارتون باشن
بابت برادرت هم متاسف شدم انشالله مشکلشون هر طور که صلاحشه حل بشه
نازیلای عزیز من عاشق چهره دوست داشتنی سامیار بودم و هستم
راستی منم اعتقاد دارم خوش به حال خانواده همسرت با این عروس خوبشون
مطمن باش اگه به زبن نیارن اما در دلشون قدر میدونن
وتک تک دوستان دیگه سمیرا حون خانم دکتر عزیز و ساراکوچولوی خانم و دوست داشتنی
ساراجان و مایابانوی عزیز
سمانه جان و عروس گلم ساینا نبات
زهراجان و رایان با نمک
وتکتک دوستان دیگر که ازقلم افتادن نه ار یادم و دلم
ما اگر گاهی در نت و جمع شما دوستان حضور نداریم اما دلمون همیشه با شماست و
هیچ وقت فراموشتون نمیکنم
من نرسیدم و دیگه نمیرسم همه پستا رو بخونم از هر چند صفحه تک و توک چند پستی خوندم .ونتیجش اینکه قاطی کردم کی چی نوشته بود
ملی جان دلم برای مایای عزیز خیلی تنگ شده(با ابنکه ندیدمش از نزدیک اما همیشه حس میکنم یه قرابتی بین ما بوده )
قبولی نیکی جان را هم تبریک میگم
فریناز جون خوبی وای که من تا این برسام رو نبینم و سیر لپشو نگیرم و ماچش نکنم آروم نمیگیرم
از رویاهای عزیز چه خبر
مامان ایلیا که این مدت که نبود جای خودش . ایلیای عزیز معلومه هر که باش تماس داره سلام منم برسونه
ومامان کیان پرنس (رویا ی عزیز ومهربونمون) وای که خیلی دلم براشون تنگ شده ....بعد از دیدار کوتامون همیشه منطر بودم باز هم بتونم از نزدیک ببینمشون
آقا مبین و نگین جان عزیز که همیشه به ما لطف داشتن و در نبود ما هم ابراز لطفشون همیشه بوده
فرانک جون والنای بلا که پستاشون رو که میبینم کلی انرزی مثبت به آد میرسن از بس هر دو شاد و پر انرزی ان ماشالله
یاس نقره ای عزیز و نگار عزیزم شما چه به ما سر بزنید چه نزدنید
من که (والبته میدونم بقیه دوستان هم)همیشه به یادتون هستیم
مزگان جون مبارکه بارداری دومت
انشالله به سلامتی این کوچولوی عزیز را هم به دنیا بیاری و در کنار پارمیس عزیز مایه شادی وافتخارتون باشن
بابت برادرت هم متاسف شدم انشالله مشکلشون هر طور که صلاحشه حل بشه
نازیلای عزیز من عاشق چهره دوست داشتنی سامیار بودم و هستم
راستی منم اعتقاد دارم خوش به حال خانواده همسرت با این عروس خوبشون
مطمن باش اگه به زبن نیارن اما در دلشون قدر میدونن
وتک تک دوستان دیگه سمیرا حون خانم دکتر عزیز و ساراکوچولوی خانم و دوست داشتنی
ساراجان و مایابانوی عزیز
سمانه جان و عروس گلم ساینا نبات
زهراجان و رایان با نمک
وتکتک دوستان دیگر که ازقلم افتادن نه ار یادم و دلم
ممنون مهراوه جون ملی جون و نازیلا جون بوسسسسسسسسسسسس
بچه ها راستی من یه سوال علمی از مادرای پسر دار دارم ... می خواستم ببینم بچه های اونا هم علاقه ای به لوازم آرایش و چیزای زنونه نشون می دن یا نه. همینجوری به ذهنم رسید
البته این وسائل الان زنونه است ... واسه همین می پرسم
البته این وسائل الان زنونه است ... واسه همین می پرسم
لیللی جون...بله مبین خیلی علافه نشون میده...میاد کنار میز توالت میاسته نگاه میکنه ارایش کردن منو...و همش میخواد و
لوازممو برداره
لوازممو برداره
مژگان جون این چند روز خیلی یادت بوددم
بمیرم حتما خیلی هم به خاطر برادرت غصه میخوردی
انشالله همه چیز به خیر و خوشی حل بشه و بگذره
توصیه خواهرنه و دوستانم (به عنوان خواهر کوچکتر) مواظب خوذت باش و نذار برادرت بفهمه داری غصه میخوری
خودت محکم باش هم به خاطر پارمیس جون و نینی ات و هم به خاطر برادرت ..(و به خاطر خودتم) تا جایی که میتونی به برادرت روحیه بده و بهش ایمان بده که خیلی ها بعد از چنین تجربیات سختی وگذروندن چنین مشکلاتی (وحلش به هر صورت) طعم شیرین زندگی خیلی بهتر از دیگرون چشیدن
که انشالله برادرت هم جر این افراده
لیلی جان تا جایی که من میدونم علایق دختر بچه ها و پسر بچه ها کاملا به جنسیتشون بستگی نداره کم و زیادشه به دختر یا پسر بودنشون مربوطه یعنی پسرها گاهی هم به برخی از کارها و علایق دخترونه علاقه نشون میدن و برعکسش در مورد دخترها
بمیرم حتما خیلی هم به خاطر برادرت غصه میخوردی
انشالله همه چیز به خیر و خوشی حل بشه و بگذره
توصیه خواهرنه و دوستانم (به عنوان خواهر کوچکتر) مواظب خوذت باش و نذار برادرت بفهمه داری غصه میخوری
خودت محکم باش هم به خاطر پارمیس جون و نینی ات و هم به خاطر برادرت ..(و به خاطر خودتم) تا جایی که میتونی به برادرت روحیه بده و بهش ایمان بده که خیلی ها بعد از چنین تجربیات سختی وگذروندن چنین مشکلاتی (وحلش به هر صورت) طعم شیرین زندگی خیلی بهتر از دیگرون چشیدن
که انشالله برادرت هم جر این افراده
لیلی جان تا جایی که من میدونم علایق دختر بچه ها و پسر بچه ها کاملا به جنسیتشون بستگی نداره کم و زیادشه به دختر یا پسر بودنشون مربوطه یعنی پسرها گاهی هم به برخی از کارها و علایق دخترونه علاقه نشون میدن و برعکسش در مورد دخترها
اتفاقا محمد آیین هم در کنار شیطنتای پسرونش
گاهی کارهای عجیب و خنده داری میکنه
گاهی چادر نماز سرش میکنه بخصوص وقتی میخاد مثلا نماز بخونه
گاهی عروسکشو چنان با محبت و علاقه میگیره دستش که باورم نمیشه این همون پسرشیطون خودمه
دیروز عروسکشو داد دستم تا شیرش بدم بعد که عروسک رو گرفتم فوری حسودیش شد و از دستم گرفت
بعد قاشق غذا را از دستم گرفت تا به عروسکش خودش غذا بده
کمی هم بهش نون داد و براش عجیب بود چرا نمیخوره ..وقتی م دید دور دهن عروسک کثیف شده فوری رفت دسنمال پیدا کرد و شروع کرد به تمیز کردن دهان عروسک(جالبه همیشه دستش به دستمال میرسید همه را خالی میکرد اما اونروز فقط یکی برای تمیز کزدن عروسک برداشت)
گاهی موهای منو شونه میکنه
علاقه عجیبی هم داره که لباسها ر خودش بریزه تو ماشین لباسشویی
تازگی هم به شدت علاقه مند به سفره پهن کردن شده یکی یکی ظرف ها و...رو از من میگیره و میزاره سر سفره
وخیلی هم از این کارهاش احساس بزرگی میکنه احترام خاصی هم به سفره داره
پاهاش رو به هیچ عنوان حاضر نیست سرسفره دراز کنه واگرم کسی یه کوچولو از لبه سفره بزنه داخل صداش در میاد
به لوازم آرایشی که فکر کنم همه بچه ها علاقه دارن اونا که نمیفهمن چیه بعنوان یه شی رنگی خوششون میاد
فرش و دیوارهای خونه ماهم بی بهره از این رنکها نبودن!!
گاهی کارهای عجیب و خنده داری میکنه
گاهی چادر نماز سرش میکنه بخصوص وقتی میخاد مثلا نماز بخونه
گاهی عروسکشو چنان با محبت و علاقه میگیره دستش که باورم نمیشه این همون پسرشیطون خودمه
دیروز عروسکشو داد دستم تا شیرش بدم بعد که عروسک رو گرفتم فوری حسودیش شد و از دستم گرفت
بعد قاشق غذا را از دستم گرفت تا به عروسکش خودش غذا بده
کمی هم بهش نون داد و براش عجیب بود چرا نمیخوره ..وقتی م دید دور دهن عروسک کثیف شده فوری رفت دسنمال پیدا کرد و شروع کرد به تمیز کردن دهان عروسک(جالبه همیشه دستش به دستمال میرسید همه را خالی میکرد اما اونروز فقط یکی برای تمیز کزدن عروسک برداشت)
گاهی موهای منو شونه میکنه
علاقه عجیبی هم داره که لباسها ر خودش بریزه تو ماشین لباسشویی
تازگی هم به شدت علاقه مند به سفره پهن کردن شده یکی یکی ظرف ها و...رو از من میگیره و میزاره سر سفره
وخیلی هم از این کارهاش احساس بزرگی میکنه احترام خاصی هم به سفره داره
پاهاش رو به هیچ عنوان حاضر نیست سرسفره دراز کنه واگرم کسی یه کوچولو از لبه سفره بزنه داخل صداش در میاد
به لوازم آرایشی که فکر کنم همه بچه ها علاقه دارن اونا که نمیفهمن چیه بعنوان یه شی رنگی خوششون میاد
فرش و دیوارهای خونه ماهم بی بهره از این رنکها نبودن!!
مرسی از جوابتون ... آخه دیدم پسر دارا چیزی نمی نویسن در این مورد ... میل به خودآرایی که مخصوص زنا نیست به هر حال.
باورتون می شه آنتی هیستامین گیر نمیاد ؟!! آخه یکی نیست بگه شما که نمی تونین یه انتی هیستامین تولیدکنین انرژی هسته ای واسه چیتونه !!!
باورتون می شه آنتی هیستامین گیر نمیاد ؟!! آخه یکی نیست بگه شما که نمی تونین یه انتی هیستامین تولیدکنین انرژی هسته ای واسه چیتونه !!!
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز