واي گفتيا
من قبل از انتقال اينم هميشه ملكه ي ذهنم بود
ك خدا حضرت مريم رو باردار كرد و قدرتشو نشون داد
چرا ما نااميد باشيم
من همه سعي خودم رو ميكردم و پله به پله ميرفتم بالا
و ب خودم ميگفتم اگه شد خدايا شكر
اگرم نشد حتما خيري بوده و بازم شكر واقعا اينا باور قلبيم شده بود و ميگفتم خدايا عاقبتم رو بخير كن
يادمه رفتم وضو گرفتم ك قرآن بخونم چون پشت در اتاق عمل حوصله م سر رفته بود تا اومدم قرآن رو برداشتم خواستم باز كنم صدام زدن ، خوشحال شدم گفتم خدايا شكرت ك با وضو ميرم برا انتقال 😍خيليييبي اون لحظه حس خوبي داشتم كلا بدون استرس بودم
ك خدا نعمتش رو شامل حالم كرد خدايا هزار مرتبه شكر
ان شاءالله قسمت تك به تك منتظرااااا الهي آمين
زن وقتي حرف ميزنه ، حرفاش تازه شروع ميشه از كجا ب كجا رسيدم 😬
آرزويه خوشبختي و موفقيت برا همتون دارم 😘