ستاره جون و مامانی طاهای عزیز؛تبریک میگم.خداروهزاران بار شکر ❤❤❤❤
ستاره جون اون روز که اومدی با ناامیدی گفتی دارم پریود میشم و خونریزی پیدا کردم و اینبارم بعد ۴ بار نشد خیلی یه لحظه دلم گرفت و برات ناراحت شدم ، همش میگفتم ای خدا، طفلی چه حالی داره الان چقد سخته .ولی دیروز واقعا سوپرایز شدیم هممون ، خدا رو صد هزار مرتبه شکر که یه بار دیگه قدرت و خواست حکیمانه ی خودشو به همه ی ما نشون داد که برای همه ی منتظرای دیگه دلگرمی و پشتوانه باشه .
خیلی تبریک میگم ، بهترین روزا رو در پیش داشته باشی عزیزم. ❤
خانما ستاره جون یکی از اونایی بود که خیلی روحیه داشت و انقدرم وسواس رو هر چی نداشت . روحیه روحیه روحیه خیلی مهمه
فدات شم.اگه یادتون باشه ازاول انتقال گفتم من مادرم.گفتم اینبار دیگه حتمیه.روزی که پریود شدم ناراحت شدم سریع اینجا کامنت گذاشتم اما گفتم مگه تو بخدا شک داری؟اگه هرچی هم باشه منفی مثبت اون خیرتو بهتر میدونه.الانم تااخرش معلوم نیست چی بشه ولی راضیم به هرچی خودش صلاح دیده نه اصرار .وازهمه مهتر میدونم دعاهای بچه های نی نی سایته.بخدا باورم نمیشه اینقد شماها مهربونید که از ته دل دعام کردید.دعا کنید بارداری راحتی داشته باشم .دعاگوی همتون هستم.من زیاد از مشکلاتم پیش کسی حرف نمیزنم.ولی تو ناباروری خیلی سختی دیدم خیلی.از رفت وامد که از شمال تهران میرفتم ۷سال تمام از هاپیرشدنم وبستری تو بیمارستان که مامان بیچاره دوهفته توشهر غریب رو زمین میخوابید از امپولای که خوردم هر دارو یک عوارض داشت برام دکترا هم تعجب میکردن ولی همیشه صبور بودم .حتی دکتر توهایپری اب شکممو میکشد ازدردم اشکش ریخت.من دیگه به مرگم رسیدم یکهفته اکسیژن وصل بودم .دو بار هایپر هربار بدتر ازقبلی.نگم بقیشو وگرنه ادامه داره.همه رو گفتم که نه تسلیم شدم نه خم به ابرو اوردم .شماهم محکم باشید شاید اتفاقای دیگه برام رقم بخوره میگه اولش نارحت میشم ولی باز بلند میشم.انشالله خدا برای همه بندهاش بهترین زندگی رو رقم زده قطعا همینه خدا به هیچکس بد نداده.
عزیزم هیچ نگران نباش ، اینجا دیگه اون نقطه ی آسونی بعد از سختی هایی هست که خدا تو قرآنشم به بنده های صبورش وعده داده .
البته آسونی نه اینکه بعد این راحت شدی ینی که اگرم دیگه دوباره سختی بکشی دیگه سختی با لذت و خوشحالیه نه با غم . البته که خدا رو شکر خودت روحیه ت خوبه .
ان شالله که بهترین بارداری رو داشته باشی به عوض تمام سختی های که کشیدی .
من همیشه به خدا میگم خدایا ، به بزرگی ت قسمت میدم حاملگی همه رو خصوصا ما آی وی افی ها و میکرویی ها رو لااقل آسون و بیخطر قرار بده🙏🙏 ما برای رسیدن به شروع بارداری سالها زجرو سختی کشیدیم ولی آدمای دیگه یه شب میخوابن صبح حامله ان
واقعا خيلي روحيه تاثيير داره
من خودم وقتي سري قبل منفي شدم خيلييييي ناراحت شدم اصلا انتظار نداشتم
اما اينبار از همون اول ك شروع كردن ب خودم قول دادم با آرامش و توكل به خدا برم جلو
همه توكل به خدا دارن اما آرامش خيلي تاثيير گذاره
از وقتي لاپرا شدم از بعدش شروع كردم ب قرآن خوندن هر روز
ذكر كردن و از خدا هر چي ب خيرو صلاحم بود رو خواستم
اصلا فكرم رو متمركز نميكردم ك مثبت بشه
ميدونستم درصدش چقدره و گفتم تلاشم رو ميكنم
حتي ب مادرم و شوهرم ك همرام بودن در تمام مراحل ميگفتم ك اميد داشته باشيم اما اين رو هم قبول كنيم ك شايد منفي بشه و قسمت نشه ، و براي همه چي آماده باشيم
وقتي انتقال دادم اصلا اصلا حس نميكردم ك جنين برام گذاشتن اصلا يه ذره هم حسشو نداشتم خودم متعجب بودم
از همه طلب ميكردم برام دعا كنن اما اين حس رو نداشتم ك جنين دارم در درونم
فقط رعايت ميكردم ك مشكلي برام پيش نياد
٩ /١٠ روز گذشت ك احساس كردم سينه هام داره گز گز ميكنه
انگار پرتر شده اين شد ك احساس كردم يه خبرايي هست
اما بازم خودم رو آنچنان دل خوش نكردم گفتم شايد اثر داروها باشه تا روز ١٤ ،، ظهر بود سينه هام باز گز گز كرد يهو بغضم تركيد گريه كردم خيلي و فقط خدا رو شكر ميكردم
نميدونم يهو چم شد خودم تعجب كردم با يقين خداروشكر ميكردم انگار يه چيزي بهم گفت ك مادر شدم
خيلي حس عجيبي داشتم
همش ب خاطر حسي ك در سينه هام داشتم
تا امروز ك تست زدم و هاله انداخت
اما اون حسي ك دوروز پيش داشتم امروز نداشتم انگار اونروز خدابفهم فهموند ك دوباره مامان شدم
فقط ب خاطر لطفش هم شكر ميكنم
پسرم چند روز پيش بهم گفت ميدونم نيني داريم اما ب من نميگي
هنوزم بهش نگفت بهش گفتم تو از خدا بخواه ك قسمتمون كنه ،، نميخواستم دل خوشش كنم و خداي نكرده قسمت نشه
الانم هنوز بهش نميگم تا خوب جاش سفت شه
از همتون التماس دعا دارم منم شماهارو اصلا فراموش نميكنم
ان شاءالله ان شاءالله اين حال و روزم قسمت تمام منتظرا بشه
و خداوند بچم رو برام حفظ كنه
الهي آميين ❤️❤️❤️
ببخشيد ك پر حرفي كردم ....
نه دیگه عزیزم قرار شد نگران نشیم
من تو سیکلی که پانکچر داشتم دکا زدم!! شما که قبل از پریودت داری میزنی
علتش هم همون جور که دکترتون گفتن مهار کردن اندومتریوز هست از طرفی باعث مهار تخمدانت هم میشه
من تو میکروی قبلی برای مهار تخمدان استروژن کونژوگه داشتم اما خیلی هام امپول دکا یا دیفرلین یا ال دی یا داروهای مشابه داشتن
عزیزم من بار اول همسرم میزد طفلی صبحا که من هفت میرفتم اداره بیدار میشد خودش شغلش ازاده هشت به بعد بیدار میشه ولی سری دوم خودم زدم خیلی راحت بود و اصلا اذیت نشدم استرسشم کم بود از دیشب انوکسا رو خودم میزنم به مقدار گفته شده بکش سرنگ قشنگ الکل بزن بازوت و ۴۵درجه نا ته سرنگ انسولین رو بزن بره داخل بعد تزریق کن در بیار مجدد الکل بزن.تموم درد نداره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز