عزیزم بهش بگو خوب این به من و تو ربط داره و مهم اینه دو تامون راضی باشیم........
میدونم تو مجبورم نمیکنی.......
تو همچین چیزی اجبار معنی نداره........
مطمئنا هر دومون از مامان بابا شدن خوشحال میشیم پس هر دو به نحوی براش تلاش میکنیم و به دیگران ربطی نداره!!!!!!
میدونی چشش ترسیده......
فکر میکنه قراره اتفاق بدی برات بیفته......
بگو عزیزم خیلیا مثل من بودن و با کنترل مامان شدن.......
بگو دیگه جای نگرانی نداره.......
بگو شرایط آنا خیلی بدتر بود ولی شکر خدا اتفاقی نیفتاد......
دوستان عزیزم دیروز دعای توسل نوبت من بود. متشکر از دعاهاتون . خداروشکر آزمایشهام خوب بود. ی دنیا ممنون
لی لی جون به صمیمیت و راز داری و روحیه خودت نگاه کن. من خواهر ندارم. اما به مادرم و مادرشوهرم گفتم. چون عمسر من بلد نیست پرستاری کنه و خودش استرسی هست و خرابکاری می کنه. مادرم رو حقش می دونستم بدونه بالاخره بیهوشی و...
مادرشوهرم هم خونسرده واسه همه عملهام اومد والا مامان من دکتر ببینه خودش غش می کنه. ی جاهایی ی خانم همراه بد نیست
آره آنا جان، دقیقا همینطوره که گفتی. نمیدونم چرا اینقد ترسیده. خداروشکر که برات اتفاق بدی نیوفتاد عزیزم.
همسرم هلاکه بچه است. خواهرزاده ام که دنیا اومده بود، یهو وسط روز تنهایی میرفت خونه خواهرم. بچه رو رو پاش میخوابوند. یه ساعت می نشست بالاسرش فقط نگاش میکرد. الانم همش میگه برا بچه ام این کارو میکنم، اون کارو میکنم. اما اسم میکرو میاد رنگش میپره. میگه به دکتر بگیم یه دونه انتقال بده، بیشتر برات ممکنه خطرناک باشه!!!! چون فهمیده که نظر شمام اینه که یه دونه سیف تره!! میگه من به آناخانوم بیشتر اعتماد دارم تا دکترا
لی لا جون میکروی اولته؟ ی دونه احتمالش ضعیف تره ها. اگر پانکچر شدی و... که سختی کار و رد کردی. گلم واسه من ۴ تا بلاست گرید a انتقال دادن یکیش گرفت
اول اینکه خیلی زیاد خوشحال شدم که همه چیز مرتبه. خداروصد هزار بار شکر. دوم اینکه خدا مادرت و مادرشوهرت رو سلامت حفظ کنه برات. خواهرام خیلی ماهن، هرکاری بگم برام میکنن چه مجردا چه متاهل ها. اما چون ده سال درگیر بیماری مادرم بودیم و سال های پر استرسی داشتیم، دلم نمیخواست باز درگیرشون کنم. کامل در جریان مشکلم و روند درمانم هستن. فقط گفتم بعد میکرو، جواب تست بتا اگه مثبت بود بگم بهشون. چون موقع ازدواجم خواهر بزرگم( البته 5 سال از من بزرگتره) برام مادری کرد و همه کار برام کرد، حتی با اینکه خودم پول داشتم نذاشت یک قلم از جهیزیه ام رو خودم بخرم، و برام همه جوره سنگ تموم گذاشت، حالا همسرم میگه ناراحت میشه اگه بعدا بفهمه. و راست میگه میدونم ناراحت میشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز