2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7047676 بازدید | 684621 پست
آنا جان یه نفر تو یه تاپیک دیگه راجع به میکرو اطلاعات میخواست، من بهش گفتم بیاد تاپیک شما، حالا ازم ...

عزیزم اینم لینک......

البته تو پست بعدی......

ببین من کلا بخوام برا کسی لینک بفرستم میزنم رو یکی از صفحات مثلا صفحه ۳۱۰۰ بعد که باز شد از تولبار لینک رو کوپی میکنم و ارسال میکنم.......

خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com

https://www.ninisite.com/discussion/topic/164194/%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d8%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%a8%d8%a7-%d9%85%db%8c%da%a9%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d9%86%d8%ac%da%a9%d8%b4%d9%86-icsi-%d8%b3%d8%a7%d9%84-94?page=3099

خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

میخوای من دلداریت بدم خوشگلم؟خخخخخخ

منم دلداری میخوام..........

خخخخخخخخخخ.......

شوخی کردم من مطمئنم مامانی فقط هیجان اون لحظه رو دارم که از شادی بال در میاری........

خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
منم دلداری میخوام.......... خخخخخخخخخخ....... شوخی کردم من مطمئنم مامانی فقط هیجان اون لحظه رو دار ...

خواهش میکنم خونسردیتو حفظ کن...تو میتونی...افرین انای خوشگلم.تو اروم باش من قول میدم مثبت شم...الان خوبی؟اروم شدی انا جونم؟😁😁😁😁😝😝😝

خدایا من اینجا دلم سخت معجزه می خواهد و تو انگار معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مبادا.....!!
عزیزم با هیچ کس رودربایستی نداشته باش........ من استراحت مطلق بودم به همه گفته بودم شرمنده کسی بیاد ...


آنا جون من پانکچر کرده بودم و هایپر شده بودم شکمم اندازه شکم ی خانوم باردار 7 ماهه شده بود و تخمدانام درد میکرد بعد مادرشوهر و پدر شوهر و جاری جان و همسرشون میخواستن بیان اینجا طفلی مادر شوهرم خودش هم غذا درست کرد آورد ولی ب قول شما فقط غذا درست کردن ک نیست بالاخره باید درک کنن ک ما شرایط مهمون داری نداریم درسته از لطفشون هس ک میخوان ب ما سر بزنن ولی باور کن من اصلا نمتونستم راه برم تنگی نفس هم گرفته بودم شدید بخدا فرداش جاروبرقی کشیدم دستمال کشیدم ....کاش ی کم درک کنن ...این سری ک میخوام برم انتقال ب همسرم گفتم ب هیچکس نگیم حتی ب مادر خودم

خواهش میکنم خونسردیتو حفظ کن...تو میتونی...افرین انای خوشگلم.تو اروم باش من قول میدم مثبت شم...الان ...



رز فردا باید به هممون  ک از خوشحالی پس افتادیم آب قند بدی و مارو جمع و جور کنی والا ما هم ب اندازه خودت دلشوره فردا رو داریم من ک همش میگم واسه فردا لباس چی بپوشم

خواهش میکنم خونسردیتو حفظ کن...تو میتونی...افرین انای خوشگلم.تو اروم باش من قول میدم مثبت شم...الان ...

جیگرمی........

خخخخخخخخخخ......

خوبه به کارت ادامه بده و دیگرانو به آرامش دعوت کن........

خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
آنا جون من پانکچر کرده بودم و هایپر شده بودم شکمم اندازه شکم ی خانوم باردار 7 ماهه شده بود و تخمدانا ...

کار خوبیه.......

هیچ کس نباشه راحتتری.......

من که دو میکروی بعدی فقط خودمون بودیم......

ببین بخوایی گریه هم کنی راحتی......

غر بزنی.....

دراز بکشی......

کلا اختیار داری هر کاری دوست داری بکنی......

اما دیگران باشن یا باید اگه خیلی هواتو دارن رعایت کنی ناراحت نشن و غصه نخورن یا اینکه باید احتیاط کنی پشت سرت حرف نزنن......

در هر حال بهتره تنها باشی......

خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
کار خوبیه....... هیچ کس نباشه راحتتری....... من که دو میکروی بعدی فقط خودمون بودیم...... ببین بخو ...


بخدا من منفی شدم بیشتر ناراحت خانواده هامون بودم و همش میگفتم وای چجوری بهشون بگم ...والا کم خودمون داریم استرس و ناراحتی میکشیم باید ب فکر دیگرون هم باشیم

کار خوبیه....... هیچ کس نباشه راحتتری....... من که دو میکروی بعدی فقط خودمون بودیم...... ببین بخو ...

خوش به حالت. من که همسرم میگه خواهرات باید درجریان باشن،باید بدونن که من هیچ اجباری برای بچه ندارم. نمیدونم به هیچ صراطی مستقیم نیست که به خواهرام نگیم 

لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

روند درمانی تورک آنا:


طبق درخواست دوستای گلم برای شرح روند درمانم گفتم یه خلاصه ای از کارایی که کردیم و مشکلاتی که پشت سر گذاشتیمو براتون اینجا بیارم:


خوب میخوام از اول شروع کنم.....


راستشو بخوایین چند سال قبل اینکه پامون به مرکز ناباروری ابن سینا و بحث میکرو باز بشه تصمیم گرفتیم اقدام کنیم اما متاسفانه همش بی نتیجه بود.....


دکتر زنان برام آزهای هورمونی نوشت و برا همسرمم آز اسپرم.....


آز اسپرمو یه آزمایشگاه معمولی البته معتبر انجام دادیم که ظاهرا مشکلی نبود....


نکته: توصیه میکنم آز اسپرم فقط مرکز ناباروری انجام بشه!!!!!


منم که مشکلی نداشتم ظاهرا و هی دارو پشت دارو.....


کلومفین، لتروزول و.....


هر ماه چند تا چند تا تخمک آزاد میشد و هدر میرفت و نتیجه - میشد!!!!!


تا اینکه سر از ابن سینا در آوردیم.....


البته بیشترین هدفم از رفتن به ابن سینا پیگیری بحث آندومتریوز بود اما روز اول طبق برنامه روتینشون سونو و پاپ اسمیر و آز و..... و بحث آندومتریوز کلا به فراموشی سپرده شد!!!!


همسرمم آز خون و آز اسپرم داد و عملا تازه برا اولین بار متوجه مشکل همسرم شدیم.....


مورفولوژی ۱% نرمال!!!!!


خلاصه گفتن همسرم باید یه دو ماهی درمان دارویی بشه اگه بهتر نشد تنها راه میکرو هست.....


بعد دو ماه تغییری ایجاد نشد و بحث میکرو شروع شد.....


و متاسفانه اولین منفی رو تجربه کردم....


برای شروع مجدد مصمم شدم از مطب یکی از دکترای ابن سینا شروع کنم چون شخصا با کار گروهی راحت نبودم.....


یه سری مطالعات در مورد علت منفی شدنها کردم و پیگیر انجام آزهای ایمنی و انعقادی بودم.....


البته متاسفانه دکترم برام آزهارو ننوشت و صرفا به خاطر esr بالایی که داشتم تو سیکل دوم میکرو برام هپارین اضافه کرد.....


و متاسفانه دومین منفیم تجربه کردم.....


و اما یه نکته!!!!!


من طبعم سرد بود و همیشه دست و پاهام یخ یخ بودن.....


زیر شکم و واژنمم همیشه یخ بود.....


خلاصه با کمی مطالعه فهمیدم هم طبعم سرده هم رحمم.....


قبل میکروی دومم یه چند ماهی پرهیزای لازمو انجام دادم اما وقتی سیکل میکروی دوم رو شروع کرده بودم همچنان علایم طبع و رحم سرد رو داشتم.....


در ضمن من سر هر دو میکروی اولم باد واژن رو داشتم و بعد انتقالم با فشار باد واژنم از خواب میپریدم.....


خلاصه همچنان به رژیمم و نکات درمان رحم سرد و طبع سرد ادامه دادم.....


بعد میکروی دوم عزممو جزم کردم تا همه بررسیهای تکمیلیو انجام بدم و سر سوزن شبهه باقی نذارم....


خوشبختانه این سری دکترم باهام همکاری کرد و تونستم انجامشون بدم.....


و اما نتیجه آزهام!!!!!


هم مشکل انعقادی شدید داشتم هم ایمنی شدید....


در کنار مشخص شدن این بحث دنبال قضیه آندومتریوزمم رفتم.....


برا اینکارم کلینیک آندومتریوز ابن سینا رو انتخاب کردم.....


وقتی معاینه شدم مشکلم تشخیص داده شد.....


یه توضیح جنبی!!!!


هیچ کدوم از سونوهای واژینالی که تا اون زمان انجام داده بودم کوچکترین نشونه ای از آندومتریوزو نشون نداده بود چون تخمدانا و لوله ها و.... همه نرمال بودن و سالم....


خلاصه خانوم دکتر پادمهر با معاینه دقیقش مشکلمو تشخیص داد و معلوم شد لگنم درگیر آندومتریوز هست.....


خلاصه برنامه عملم با دکتر خزعلی مشخص شد و خوشبختانه عمل موفقیت آمیزی داشتم.....


در حد فاصل بین میکروی دوم و سوم هم طبع سردم درمان شد، هم رحم سردم، هم نزدیک ۶ ماه مرتب ورزش پیلاتس انجام دادم.....


ادامه دارد



خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com

روند درمانی تورک آنا ادامه:


خلاصه بعد عمل لاپرا که با هیسترو و خراش همراه بود وارد سیکل شدم و به لطف خدا و دعای دوستان جواب گرفتم.....


و اما داروهای سیکل......

چند ماه قبل شروع سیکل و لاپرا به خاطر داشتن ژن غلظت خون روزانه 1 قرص ب6 و هفتگی 1 آمپول ب12 و روزانه 1 فولیک اسید 5 و یه سری مکمل دیگه داشتم.....

بعد چند ماه چون هنوز وارد سیکل نشده بودم ب6 و ب12 با مولتی دیلی جایگزین شد!!!!!


خلاصه بعد لاپراهیسترو سیکل کوتاه از نوع آنتاگونیست همراه با ال دی شروع شد.....


راستی من چون همیشه خلط پشت حلق دارم گفتم حالا من با این سرم و پردنیزولون ایمنیم پایین نیاد و مشکل پیدا کنم که گفت اولا اینو بدون آی وی آی جی ایمنیو پایین نمیاره بلکه تنظیم میکنه، در مورد پردنیزولون هم گفت که این دزی که شما استفاده می کنین ایمنیو پایین نمیاره و برای پایین اومدن ایمنی دز خیلی بالایی لازمه و با این دزی که برای درمان داری فقط ایمنی کنترل میشه!!! 


نظر متخصص حلق و گوش و بینی این بود که با توجه به سابقه رفلاکسم این خلط پشت حلق از همونه و برام پردنیزولون خوب نیست، برای اینکه بتونم پردنیزولون مصرف کنم بهم پنتاپرازول و یه داروی آلرژی تجویز کرد که دکتر زنانم گفت مشکلی نداره استفاده کنی. 


دی ۹۴ شروع سیکل میکرو با ال دی و پردنیزولون و یه سری مکملا از قبیل {سلن پلاس (بابت تبخالم داد)، کیوتن، کلسی کر (به خاطر مصرف پردنیزولون)، فولیک اسید، ویتامین ای، مولتی دیلی (برای مشکل انعقادی)، آسپرینم چون سیکل قبل حین پری لک بینی داشتم تجویز نکرد، ال دی و استروژن (در صورت لک بینی استفاده کنم)}. خلاصه سیکل کوتاه با ال دی برای سومین میکرو شروع شد. 


شروع پری، شروع تزریق آمپولای تحریک تخمکگذاری، از روز 2 پری تا سه روز روزی 1 عدد پردنیزولون، بعد تا 3 روز یه روز در میان 1 پردنیزولون، بعد قطع پردنیزولون، تجویز 36 عدد مریونال، 18 عدد فوستیمون، 4 عدد ستروتاید، 6 عدد آزیترومایسن، روزی 2 عدد استرادیول از روز 3 پری، (4پودر+2آب) مریونال از روز 3 تا 7 سیکل، (2پودر+1آب) فوستیمون از روز 3 تا 7 سیکل، ویزیت بعدی اضافه شدن مریونالها (5 پودر+3آب)، ادامه فوستیمون به روال قبلی، سونوی مجدد، تعیین وقت عمل، تزریق 2 عدد هاش سی جی مارک کوریومون (2 پودر+1آب)، پانکچر، 11 تخمک (10 تا عالی و 1 تخمک بی کیفیت)، به دلیل شرایط ضعیف اسپرم 6 جنین، 5 جنین عالی پرسلولی 4 روزه، 1 جنین بی کیفیت، تزریق 4 عدد سرم آی وی آی جی در بیمارستان آبان دو روز قبل انتقال، نیم ساعت قبل از انتقال جنین تزریق آمپول gcsf زیر جلدی و از بازو، انتقال 3 جنین 4 روزه پرسلولی بهمن ۹۴، فریز 2 جنین، بعد از ظهر روز انتقال از ساعت ۳ بعد از ظهر تا فردا صبح روز انتقال درد شدید استخوان، احتمالا از عوارض آمپول gcsf بود، داروهای بعد انتقال (روز ۲ و ۵ انتقال هاش سی جی، هر روز ۲ عدد آمپول پروژسترون و در صورت لک بینی شیاف سیکلوژست، ۱ عدد سلکسان، ۲ عدد استرادیول، فولیک، کلسی کر، مولتی دیلی، یک هفته بعد انتقال شروع روزی ۲ عدد پردنیزولون)، روز آز بتای اول ۱۴ انتقال، شکر خدا با بتای ۶۰۰ نتیجه +، بتای دوم ۱۳۰۰، بتای سوم ۳۴۰۰، تزریق دومین سری سرم ای وی آی جی (۳ عدد سرم)، سونوی قلب روز ۳۰ انتقال، شکر خدا قلب تشکیل شده بود و دردونم یکی یدونه بود، تجویز ویتامین بارداری و تجدید بقیه داروها، ......

بعد سونوی قلب به خاطر هماتون به خونریزی افتادم، دو شیاف سیکلوژست اضافه شده و سلکسان تا رفع لک قطع شد، خونریزی تبدیل به لک و لک بعد چند روز قطع، مجدد شروع سلکسان، شروع مجدد لک، قطع مجدد سلکسان، تکرار قطع و وصل لک، نهایتا قطع کامل سلکسان تا رفع هماتوم، رفع هماتوم در غربالگری اول و بعد غربالگری اول شروع مجدد سلکسان و جایگزینی پرولوتون هفتگی ۲۵۰ با آمپولهای پروژسترون در هفته ۱۲، قطع استرادیول در هفته ۱۳-۱۴، قطع شیاف سیکلو حدودا هفته ۱۵-۱۶، تزریق ۶ عدد بتامتازون در هفته ۲۹، قطع پرولوتون هفته ۳۱، ادامه سلکسان تا یه روز قبل عمل و شروع مجدد آن بعد از تایید دکتر زنان بابت بهبود زخم به مدت ۶ هفته بعد زایمان از زمان شروع اولین سلکسان.


ادامه دارد

خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com

روند درمانی تورک آنا ادامه:


خلاصه کنم من چند قدم رو برا گرفتن نتیجه + انجام دادم:

۱. تشخیص مشکلات ایمنی و انعقادی و درمانهای لازم

۲. پیگیری مشکل آندومتریوز و درمان آن چه دارویی چه با تغذیه

۳. درمان رحم سرد و طبع سرد

۴. ورزش پیلاتس

۵. تقویت همسرم و افزایش مورفولوژی صفر به یک درصد با نکاتی که دکتر اورولوژش توصیه کرد.

۶. نکته مهم هم این بود از روند درمان و رژیم غذایی هیچ کدوم از دوستان بدون مطابقت با شرایط خودم تقلید نکردم و سعی کردم شرایط خودمو بسنجم بعد برا خودم رژیم خاصی تعیین کنم.

۷. از ۶-۷ ماه قبل شروع سیکل میکروی سوم مرتب پنیرک دم میکردم و میخوردم و چون طبع معتدلی داشت برای همین هم برا هر طبعی مناسب بود هم در کل دوره سیکل میشد ازش استفاده کرد!!!! 


۸. همسرمم خیلی همکاری کرد، تو رعایت رژیم غذاییش، چون طبع گرمی داشت در کنار گرمیا خنکیم میخورد، عرق کاسنیم میخورد، کمپرس یخ رو ب ی ض ه ها، خنک نگه داشتنشون، ترک شلوار لی، خوردن سالاد و میوه، خوردن مکملاش،.....



نکته:

یه توضیح در مورد بند ۶!!!!

مثلا من چون طبعم سرد بود بعد انتقالم تا حدی گرمی البته نه گرمیهای قاعده آور بلکه مواد غذایی و میوه های با طبع گرم خوردم.....

نشاسته نخوردم چون هم سرده هم برا من که مستعد یبوستم خوب نیست.....

شیر سویا نخوردم چون کم کاری تیروئید دارم.....

در کل کاری که خیلیا انجام دادن جواب گرفتن رو صرفا چون بقیه جواب گرفتن انجام ندادم.....

با شرایط خودم سبک سنگین کردم و دیدم برا شخص من خوب نیست انجام ندادم...

یه سریارم دیدم با بدن من سازگاره انجام دادم!!!!





دوستای گلم اینا چیزایی بودن که به ذهنم رسیدن.....

باز چیزی یادم بیاد بهش اضافه میکنم....

برا تک تکتون بهترینارو از خدا میخوام....

خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   gthllwthy  |  8 ساعت پیش
توسط   فاطما_گل_  |  18 ساعت پیش