بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

خوشبخت جان ازمایش پنجم هم بنظرم پاپ اسمیر میاد که ظاهرا التهاب خفیف نشون داده

تو چقدر جیگری جواب منا میدی عشقم.

قربونت برم عزیزم کاری نکردم...انلاین باشم چیزی بدونم و بلد باشم میگم...برای همین دور هم جمع شدیم

لی لا جون ممنونم ازت ، دوست دارم برم دنبال طب سوزنی ولی متاسفانه اینجا الان ماه دسامبر یه چیزی تو مایه های اسفند خودمونه، همه چیز تق و لقِ، مجبورم صبر کنم تا سالِ جدید، حالا تنها راهم دعا کردن و آرامش خواستن از خداست گرچه دلخورم ، خیلی این دکترای اینجا منو سرکار گذاشتن و وقتمو تلف کردن،فقط 3 سال منو تو انتظار گذاشتن از وقتی 35 سالم شد یهو ترس برم داشت الانم که 36 رو گذروندم، از دست این دکترای اینجا خسته ام،باید میکرو کنی میگن برو تا دو سال بعد بیا، واسه یه عکس رنگی خیلی سختی کشیدم تا بتونم وقت بگیرم ، آخرش اومدم ایران رفتم کاخ انجام دادم ، اینجا 4 ماه بود میخواستم نوبت بگیرم، همش وقت تلف کنی،از اونور پولم جور نبود از اونور مامانم مریض هی باید میومدم ایران و برمیگشتم ، بعدم که اینهمه انتظار و آخرش پتک تو سر  حالا گذشته ها گذشته ، خدا بزرگِ، ولی شماها هستین من خیالم راحتِ، تا یه چیزی میشه میدونم عزیزانی دارم که هوامو دارن و همیشه درکنارم هستن واقعا حس خوبیه. 

از التهاب روده هم نگو که میدونم چی میگی ، وای من الان چند سالِ درگیرشم، فقط خداروشکر میکنم یه دردیه که مرض ناجور نمیاره فقط آزار دهنده است .سعی کن غذاهای نفاخ نخوری، ماست برای روده ها خوبه ، ولی شیر نه. ماست انگار التیام میده.

خوبیه اینجا اینه همه هم دردیم و می دونیم وقتی کسی جواب میده چه حس خوبی به آدم دست میده عاشق تک تکتونم

فقط این وسط  کیستم کار دستم نده

سلام صبح بخیر..من تازه بیدار شدم😆 لیلا جون نمیتونی دو سه ماه بیای ایران بببین پانکچر و انتقال دو سه ماه بیشتر ک طول نمیکشه....پیش طرازی ی خانومه از آلمان اومده بود داشت برای ی خانومه تعریف میکرد ک اومده داروهای تحریکشو گرفته بعد برای پانکچر و انتقال دوباره اومده بود....چقدر اونجا سخته ک میگی واااای ....کاش میشد میومدی ایران

عزیز دلم ، خوبی؟

ممنونم از جوابت، واقعا حالِ این چند سالِ من همینه، بیشتر از 5 سالِ فقط تو راه دکتر و دوا درمون هستم، ولی دقیقا زدی به هدف دوست بیمعرفتم بدجوری دلمو شکسته ، به زور و به کمک همسرم و شماهاست که دارم خودمو جمع و جور میکنم، همیشه اعتقاد داشتم هر سختی که خدا میده بعدش میخواد یه پاداشِ خوب بهم بده ولی الان نمیدونم شایدم نمیخواد ، خیلی خسته ام، خداروشکر به خاطر نعمتایی که بهم داده، این دوستم هم دستش درد نکنه تو شرایط خوبی چاقو رو کرد تو چشم من، تازه داشتم روحیه میگرفتم که دوباره شروع کنم ، کاش نمیرفتم دیدنش،ولی دیگه گذشته ، خدا کنه برای همه ما این معجزه اتفاق بیفته.آمین.

مراقب خودت و نی نی گلت باش.

لیلا جانم همه مون این حالتها و این دلخوری ها از خدا رو تجربه کردیم....تو ماشالا ادم با روحیه ای هستی ولی هر قدر هم قوی باشی بازم این راه فرساینده ست و ادم کم میاره.... سخته در عین اینکه ظاهرا سلامتی مدام تو راه دکتر باشی و در حال و تزریق و غیره....اخرشم که منفی میشه واقعا واویلا میشه درون ادم....

پس حق داریم غر بزنیم شاکی باشیم کم بیارم ناامید بشیم...ولی باید قوی بود تا نتیجه گرفت....

مطمئنم همه مون یک روز مادر میشیم...وقتی که واقعا وقتش برسه....

من هم خیلی نگرانی دارم برای انتقالم خصوصا که بسته اخرمه....ولی همه ش میگم دارم تمام تلاشمو میکنم و هیچ کم و کسری نمیذارم... تهش دیگه فقط و فقط با خداست...انشالله که هیچ کدوممون رو ناامید نمیکنه

عزیزم اینجا همه دور هم جمع شدیم ک اگه چیزیو میدونیم بهمدیگه بگیم .....من چند سال بود ک تخمدان راستم کیست ساز بود و من ال دی میخوردم آب میشد ولی کلومفین ک میخوردم باز عود میکرد یعنی دو سال کارم این بود کیست ال دی کلومفین دوباره کیست دوباره ال دی.....ولی دیگه کیست ندارم ب طرازی ک گفتم اینجوری بودم قبلنا گفت لوله راستت هیدروسالپنکس شده ممکنه اون کیسته آب شده و مایع درونش ب داخل لوله راست رفته و اونجا تجمع کرده و یا عفونته و درون لوله راستت هس....در هر حال الان دیگه کیست ندارم و جاشو داده ب هیدرو سالپنکس خان😊

صبحت بخیر بهار خانوم، چایی رو بزن که آنا جونم هست بچه ها هم دارن میام یه دور همی صفا کنیم.  

بهار، وقت گرفتن اینجا برای یه سونو ساده هم سخته ، مگر اینکه اورژانسی باشه، بدون بیمه هم بخوای بری کلی باید بدی تازه اونم یه هفته بعد نوبت میدن.خلاصه این چیزای اینجا مسخره است، آزمایش خون که میری بدی 3 ساعت طول میکشه، مثل ایران نیست پر آزمایشگاه و مرکز سونو ، البته دکترای اینجا مثل دکترای ایران میلیاردر نیستن، پولدار هستن ولی نه اونقدر، برای همین مراکز خصوصی زیاد نیست چون مالیات بالا باید بدن، از این لجاظ جالب اینکار ولی خب از اونور معطلی زیاد داری.

نمیتونم بیام بهار جون ، میدونی چرا ، چون در حال حاضر اینجا میتونم یه سری هزینه ها رو از بیمه بگیرم ولی اگر بیام ایران هیچ بیمه ای ندارم و گرون درمیاد برام، متاسفانه هممون میدونیم که این راه علاوه بر فشار روانی فشار مالی هم داره برامون.