بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

parpar

parpar جون

دفع پیش قبل از انتقال سرم زده بودی؟

دکتر زنانت کیه؟

نه عزيزم فقط از روز انتقال انوكساپارين داشتم دكتر زنان تهران رزاقي ميرم ولي بايد واسه شهر خودمم يكي رو پيدا كنم

ممنون مامان آنای مهربون.منم دلم خیلی تنگ شده بود برای شما و بقیه.دورادور جویای احوال بودم از افسون جونم.

من امشب میرم شمال تا جمعه برمیگردم.لطفا با مرخصیم موافقت کنین مدیر جان.نیومده میخوام برم.چه کنم دیگه.یه تعطیلی میشه دلم میخواد برم مامان و بابامو ببینم.جای همه شمارو خالی می کنم...

بچه ها من چرا نمی تونم شکلک بذارم؟اصلا صفحه شکلکها ظرف 2ثانیه باز میشه و بسته میشه.

سلام بچه ها ، خوبین ؟ دلم براتون یه ذره شده ، 

ستایش جان خیلی خوشحال شدم که قلب خوشگل نی نی نازتو دیدی، ایشالله بعد از 9 ماه بارداری با دل خوش و با یه زایمان راحت بغلش میکنی.

دوستای خوب من که برام پیامهای محبت آمیز گذاشتین از همتون ممنونم.

دلم بدجوری گرفته امروز، یه دوستی دارم اینجا که همیشه فقط اعصابمو خورد میکرد، امروز دیدمش بهم گفت باردار و هفته 10 بارداریشه، بعد بهش گفتم وااااای چه عالی خیلی برات خوشحالم ، یهو بزگشت بهم گفت میدونم به من حسودی میکنی ولی اشکالی نداره دلیلی نداره خودتو خوشحال نشون بدی، میدونم نازاحت شدی،یعنی انقدر دلم شکست که خدا میدونه، همینجوری فقط دارم اشک میریزم، یعنی الهی شکر یه حسود بهم نگفته بود که گفت، خدا میدونه چقدر بهش روحیه دادم و کمکش کردم، چقدر تو سختیای لاپارا و حل ناباروریش کمکش کردم،چرا باید اینو بگه؟ یعنی اگر خدا نخواد من بچه داشته باشم باید به عنوان یه حسود منو نگاه کنن و ازم دوری کنن؟ جزام دارم؟

برای همین اومدم پیش شماها دردو دل کنم، فقط شماها رو دارم که حالمو درک میکنین، 5 سال تموم فقط دارم میرم و میام ، هر چی خدا خواست قبول کردم و گفتم حکمتی درش هست عیبی نداره ولی این رو دیگه نه ، نمیتونم قبول کنم،من با مثبت شدن تک تک شماها شاد شدم، اونوقت یکی اینجوری بهم بگه بعد بگه شکممو ببین یه حس عجیبی دارم هر کسی باید خودش تجربه کنه.

بچه ها شاید حرفام مسخره باشه ولی دلم شکسته، بخدا من حسود نیستم، خب هر کسی یه سرنوشتی داره دیگه .

راستی تولد حضرت محمد هم به همتون تبریک میگم. الهی به حق این روز عزیز ماها هم حاجتمونو بگیریم.

اعصابم خورد شد خیلی.ناراحت نباش شاید به ما هم مستقیم کسی نگه اما از رفتارشون مشخصه که فکر میکنن ما بهشون حسودی میکنیم.جدیدا یکی از نزدیکام بهم همچین چیزی گفت،اینکه دیگه دوستته

وای لیلا عزیزم درکت میکنم ...

 چقد بد حرف زده ...این دوست بود !!! از صدتا دشمن هم بدتره 

منم خواهرم باردار شد دو سال بعد از من ازدواج کرد همون ماه اول باردار شد خواهر شوهرش به من گفت تو ناراحت نشی یه وقت که خواهرت زودتر بچه دار میشه یه فامیل دیگه میگفت یه وقت حسودی نکنی که تو نداری خواهرت داره!!!  اینقدر دلم شکست ازشون .حالا من گوشیم پره از عکسهای خواهرزاده هام .عاشقشونم 

رابطه تو با این آدمها کم کن بی جنبه ان ! 

خدا دلتو شاد کنه انشاالله به زودی 

تازه اونموقع که فهمید من کیست دارم و اندومتریوز، برگشت بهم گفت میدونی هرگز بچه دار نمیشی، باز من چیزی بهش نگفتم. ولی امروز واقعا دلمو شکوند. خدایا انقدر من بدبخت شدم. خیلی ناراحتم خیلی ، اصلا اشکام بند نمیاد. خب خدا نخواسته ، هر کسی یه سرنوشتی داره، حالا تا پریروز هر کدوم از اطرافیانش باردار میشد به من میگفت اه اعصابم خورده اینم حامله شده من نشدم. 

اینکه میگم مریض شده،میخواستم برم عیادتش،پیغام داد که این نیاد به من حسودی کرده،چشمم زده که مریض شدم!

فقط چندروز گریه میکردم،همسرم کلی دلش برام سوخت دلداریم داد.با اینحال برا سلامتیش دعا میکنم،چون حالش خیلی بده

میبینی کیانا ، فقط بهم گفت بیا همدیگرو ببینیم اینو بهم بگه، واقعا نمیدونم چی بگم. بخدا منم دوست صمیمیم یه دختر ناز داره، از مثبت شدن بی بی چکش بهم گفت لحظه به لحظه، تمام گوشیِ منم پر از عکسای دخترش، خیلی اوقات از کارای دخترش به خاطر من فیلم میگیره ، من عشق میکنم ، تازه اون ماه دوم اقدام باردار شد، ولی خداوند شاهد اگر یه لحظه حسادت کرده باشم، منم دلم میخواد باردار بشم ولی حسادت، اینجور بیاد یکی تو چشمات بگه ...

آدم واقعا دلش میشکنه.من که اصلا مریض شده بودم،یه دو سه هفته پیش برام اتفاق افتاد.حق داری اشکت بند نیاد.منم اشکم دراومد

جواب خدارو چی میخوان بدن اینجور آدما، جالب اینجاست که من دقیقا یک ماه قبل از اینکه باردار بشه خواب دیدم باردار شده، بهش گفتم تو حامله میشی، گفت نه، من از بچه متنفرم، الان میگه من خیلی دلم بچه میخواست.خدایاااا ما ها به درگاهت چه کردیم.؟

هرکه در این بزم مقرب تر است

جام بلا بیشترش میدهند

یا

اگر با من نبودش هیچ میلی

چرا جام مرا بشکست لیلی

من دل خودمو اینجوری میخرم