2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7044853 بازدید | 684415 پست
خدا خیرت بده عزیزم که دلداری میدی اگه اینجا نبود تا الان نابود شده  بودم همیشه سالم و تندرست ب ...

مرسی عزیزم .ان شاالله سری بعدی بهترین نتیجه رو بگیری 

خدایا ازتو معجزه میخواهم ،معجزه ای بزرگ در حد خدابودنت ،تو خود بهتر میدانی ،معجزه ای که اشک شوقم را جاری کند ...
اره درسته اینم هست مگه اینکه به امید خدا  بزرگ تر بشه بخرم

منم سر دخترم کلی سرهمی خریدم ولی همش کوچیک شد و نپوشیدمش چون تا موچیکن مدام باید پوشکش عوض شه گاهی هر نیم ساعت باید عوض کنی و بشوریش با سرهمی سخته مخصوصا دختر من زمستون بدنیا اومد نمیشد لخت لختش کنم و بشورمش بعد چهار پنج ماه راحتتره و میتونی بپوشونیش چون کمتر نیازه تعویض بشه ی چی هم که تجربه منه سرهمی با جوراب نخر چون بعد چهارپنج ماه بچه غلت میزنه و رو زمین خودش رو میکشه و کم کم شروع به چهاردست و پا میکنه این جورابدارا کش میاد میاد و میاد زیر دست و پای بچه و بچه اذیته 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

منم میخوام مثل شما بگم نریزین سرم برای قضاوت، ولی ی چیزی که برای خودم خیلی خیلی اتفاق افتاده البته ف ...

حالا اینو گفتی یاد حرف یکی از فامیلام افتادم اونم باردار نمیشد و همش از این دکتر به اون دکتر میکرد و عادت داشت همیشه ته مونده های غذاشو گاهی هم اگه نداشت حتما گندم میزاشت خونه که هر روز بریزه رو پشته بوم برا پرنده ها گفت ی روز که دکتر خیلی نا امیدم کرده رفتم نشستم رو پشت بودم برا گنجیشکا و کلاغ و کبوتر دون ریختن و گریه میکردم و ازشون میخواستم برام دعا کنن گفت روز بعد که رفتم ی پرنده ی گوشواره جلو پام انداخته همون ماه باردار بودم و خدا بهش ی دختر داد هنوزم اون گوشواره رو داره 

من حسابم ز همه مردم این شهر جداست من امیدم به خداست بعد خدا هم به خداست🤍🤍
حالا اینو گفتی یاد حرف یکی از فامیلام افتادم اونم باردار نمیشد و همش از این دکتر به اون دکتر میکرد و ...

منم تجربه ام بگم من خیلی کم این راه رفتم ومی دونستم نتیجه نمیده حتی یکی از اقوام نتیجه گرفته بود به هنسرم گفت همسرم گفت به من وشادی از این حرفها نزنیدفقط خود خدا

خیلی جالبه من به یه خانمی تلفنی زنگ زدم گفتم یه دعایی چیزی بده گفت خانم کار شما با دعا جلو نمی ره شما کارت پزشکی باید درمان کنی.

واینکه ماهییا جان منم قبل از سونوی دیروز نذر کزدم سونو خوب باشه امروز برای پرنده ها دونه بریزم.(البته همیشه می ریزم ولی دیروز قبل از سونو نیت کردم)

شادی صدام کنید
منم تجربه ام بگم من خیلی کم این راه رفتم ومی دونستم نتیجه نمیده حتی یکی از اقوام نتیجه گرفته بود به ...

واینکه بچه ها از دعا کردن ناامید نشید من برای یه حاجتم خیلی دعا کردم وحاجت روا شدم ونذرهامم ادا کردم تا ۹۰ درصدش

دوتا نذرم مونده که باید انجام بدم ولی سر بچه دار شدن از بعد سقط سومم دیگه دست از دعا کردن برداشتم خیلی زود خسته شدم کلا غر غر و شدم با خدا ولی ته دلم می دونستم من همچنان باید دعا کنم به لطف خدا امیدوار باشم چون محال صداش کنی جوابت نده.از روز اول انتقالم هر روز زیارت عاشورا وسوره حشر می خونم تسبیح ام همش دستم.

من قبل از باداری سومم خیلی دعا کرذم نمازهای حاجت مختلفی می خوندم سوره حشر می خوندم بادار شدم وسقط،شد ولی دخترا تو یه حادثه خیلی وحشتناک که همه فامیل شوکه شده بودندبه خاطرش 

حتی یه خط روی من وهمسرم نیافتاد من اون رفع خطر از من وهنسرم مدیون نمازهایی هستم که اون روزا واسه بچه دار شدن می خوندم یادمه چهل سوره حشر هم داشتم می خوندم.

شادی صدام کنید
واینکه بچه ها از دعا کردن ناامید نشید من برای یه حاجتم خیلی دعا کردم وحاجت روا شدم ونذرهامم ادا کردم ...

شادی جان ایشالا که بارداریت عالی پیش بره

من خیلی دعا کردم از خدا با تمام وجودم خواستم اشک ریختم و لرزیدم

فکر کنم اینجا گفتم نمی دونم، تو بدترین حالم بودم یه نیازمند که میشناختمش بهم پیامک داد،انقدر عصبی بودم گفتم پیامشو نمی خونم امروز...

بعد چند دقیقه طاقت نیاوردم باز کردم دیدم نوشته هر سه بچه هام مریضن یخچالمم خالیه حالم بده کمکم می کنی؟

انقدر حالم بد شد کلمه ی کمکم می کنی رو خندم...با همه ی حال خرابیم در حد خودم کمکش کردم

بعد حالم خراب تر شد... به خدا گفتم تو منبع نامحدود انرژی و توانی، با تمام وجود و درماندگی بارها بهت پناه آوردم ،دعا کردم کمک خواستم اما کمکم نکردی...چطوری طاقت میاری من اینطوری به پات بیافتم و تو کمک نکنی... من که یه آدمم و همه چیزم محدوده نتونستم طاقت بیارم ..................

نمی دونی چقدر حالم خراب تر شد شادی.

حالا همسرم می گه حکمت خدا ...

نمی دونم من دیگه کم آوردم و دیگه نا امیدم..افسردگی هم دارم!


منتظر معجزه خداوند هستم...😊
سلام دوستان من یکبار انتقالم منفی شد میخوام دوباره امتحان کنم ولی جنین ندارم  باید دوباره همه ک ...

ابن سبنا نرو 

و خدایی که به شدت کافیست،به زودی در این مکان تیکر بارداری نصب میشود، خدای خوبم سالهای انتظارم طولانی شده اینقدر زیاد که دیگه دوست ندارم بشمارم ولی هنوز به لطفت امیدوارم، میگن وقت سحر موقع استجابت دعاست توفیق هرروزشو بهم بده خدا جانم، عزیز مادر برا داشتنت دلی را به دریا زدم کسی که از اب هم واهمه داشت منی که هیچ دارویی نمیخوردم وقت مریضی، تو این سالها کلی امپول ودارو مصرفکردم که بیایی بشی عزیز دلمون بیا که خیلی چشم انتظارتیم  
از دکترای شهرمون اصلا راضی نیستم داروهایی که مرکز مام میده اصلا دکترای رشت اسم اشم نشنیدن.برخورد خوب ...

منظورت داروهای خارجی سیکل یاتقویتیها 

و خدایی که به شدت کافیست،به زودی در این مکان تیکر بارداری نصب میشود، خدای خوبم سالهای انتظارم طولانی شده اینقدر زیاد که دیگه دوست ندارم بشمارم ولی هنوز به لطفت امیدوارم، میگن وقت سحر موقع استجابت دعاست توفیق هرروزشو بهم بده خدا جانم، عزیز مادر برا داشتنت دلی را به دریا زدم کسی که از اب هم واهمه داشت منی که هیچ دارویی نمیخوردم وقت مریضی، تو این سالها کلی امپول ودارو مصرفکردم که بیایی بشی عزیز دلمون بیا که خیلی چشم انتظارتیم  
واینکه بچه ها از دعا کردن ناامید نشید من برای یه حاجتم خیلی دعا کردم وحاجت روا شدم ونذرهامم ادا کردم ...

شک نکن همینه منم برام اتفاق افتاده ما دعا میکنیم صلوات و.....  شاید بچه دار نمیشیم ولیمن مطمعنم خدا بلاهایی ازمون دفع میکنه که بعدن اون دنیا بهمون میگه شک ندارم  خدای ما خیلی بزرگه خیلی

و خدایی که به شدت کافیست،به زودی در این مکان تیکر بارداری نصب میشود، خدای خوبم سالهای انتظارم طولانی شده اینقدر زیاد که دیگه دوست ندارم بشمارم ولی هنوز به لطفت امیدوارم، میگن وقت سحر موقع استجابت دعاست توفیق هرروزشو بهم بده خدا جانم، عزیز مادر برا داشتنت دلی را به دریا زدم کسی که از اب هم واهمه داشت منی که هیچ دارویی نمیخوردم وقت مریضی، تو این سالها کلی امپول ودارو مصرفکردم که بیایی بشی عزیز دلمون بیا که خیلی چشم انتظارتیم  
شادی جان ایشالا که بارداریت عالی پیش بره من خیلی دعا کردم از خدا با تمام وجودم خواستم اشک ریختم و ل ...

درست میشه مطمئن باش درست میشه ناامید نشو 

دوستم سن اش بالاست حالش خوب نبود گفتم چرا دعا نمی کنی گفت شادی انقدر دعا کردیم برای بچه دار شدن خواهرم دیگه خسته ایم از دعا کردن اصلا دیگه حال وحوصله نداشت گذشت خیلی گذشت شاید ۱۰ سال از این حرف اش گذشت

می دونی الان شرایط اش چیه؟

مدیر دبیرستان دولتی وازدواج کرد فقط می تونم بگم شوهرش اقااست البته برای استخدامی اموزش وپرورش دوسال خوند از اتلق اش بیرون نیومد سه بار ازمون داد حرفم این تلاش از ما لطف وعنایت از خدا

شادی صدام کنید
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز