باورت ميشه تا حالا پسرمو نذاشتم پيششون فقط براي دكتر قندم دوساعت حدودا شد،شوهر گفتم چند ماهه نديدنش ( خواهرم خونه بودا)از عيد ببريم انگار داشتن خفم ميكردن به زور قبول كردم گفتيم ببرنش بارك بعد يساعت پدرشوهرم گفت خسته شد برديمش خونه حالا علي كمتر از دو ساعت و نيم پارك نميره اونا از بس بچه خواهرشوهرمو ديدن كلا ميرفت باركش نيم ساعت بود اونم رو صندلي ميشست ميانوعدشووو ميخورد ،پدرشوهر گفت خودشو هلاك كرد يدقيقه هم نشست خسته شد گفتم خوب بابابشم ميره همينجوريه گفت نه با باباش اينجوري نميدوعه😅😅😅توقع ميخ دارن هوذشون خسته شده بودن طفلياا،جالب اينجاست قبلنااا هم كه ميرفتم اونجااا علي شيطنت ميكرد اونجااا پدرشوهرم با تعجب ميگفت واقعااا خونه هم همينجوووريه؟ مگه ميشه؟ فكر ميكرد از دوق اوناست 😅منم ميگفتم عاره فكر ميكردن شرو بر ميگم چون بچه هاي خودشون و اون نوشون بشدت عارومن،حالا به علي ميگم چرا زودرفتي خونه ميگه اخه گفتن اسباب بازي داريم ولي نداشتن😂
فقط حرف پسرت😂
ولی معجزه جان احساس میکنم یکم حساسی یکم زیادی توقع داری که خودتو این توقع ازار میده خواهر
من الان خودم عمرا بتونم پسر خواهر یا برادرمودو ساعت و نیم ببرم پارک 😅یا مطمعنم مادرمم نمیکنه اینکارو این تایم برای پدر و مادر اکیه اما اطرافیان نه خسته میشن
فقط غذا رو برو تو کارش
😂😂😂😋 ای جان
روز ۱۴ ، ۶۲۲
روز ۱۶ ، ۱٨۰۰
علائم: سفتی و درد سینه، حالت تهوع فقط ولی بالا نیاوردم، ورم ساق پا، گرسنگی فراووان، خیلی انرژی ندارم و شونه هام گاهی بی حس میشه ماساژ میدم خوب میشم
ویار: هر چیزی که قبلامیخوردم الان بی زارم مثل برنج قهوه ای و گوجه
غذاهای جدید درست میکنم
عاشق مزه های ترش و شور مثل پفک، خیارشور، دوغ و کشک و.... ک البته مراعات میکنم
عاره توقع رو كه دارم حساسم هستم😂نه منظورم اين نبود كه چرا دوساعت ونيم نگه نداشتن پارك منظورم از خرف پدرشوهرم بود فكر كرده بااينا رفته يساعتووو دوووييده كلاا فكر ميكنن توخونه يك عدد موشه ولي چون اونجااا بهش خوش ميگذره يا باااوناا شيطنت داره و خيلي موثرانه تاييدم دارن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز