ببخشید که میگم، چرا انقدر این بچه رو پرت میکنید یا هل میدین یا… چند بار تو گروه این رو کفتید، اینهم یه بچه تونه خوب!
میفهمم نگرانی ولی یه جوری بشین یه کاری کن که نتونه بیفته روتون
نگران هم نباش، جنینها با این چیزها اتفاقی براشون نمی افته
من پارسال بعد دومین سقطم خاله ام رو اتفاقی نو خیابون دیدم با دخترش
گفت میدونستی نازی حامله اس؟ الکی گفتم نه ، مبارک باشه
چون میدونستم حامله اس و سعی میکردم هر جایی که هست نرم.
گفت نازی شکمتو نشون بده، اونم مانتوی جلو بازشو بازتر کرد و دست کشید به شکمش با ذوق و خنده
بخدا من نزدیک بود وسط خیابون غش کنم چون خیلی حساس شده بودم، ممکن بود همونجا بشینم رو زمین گریه کنم. خیلی خودمو نگه داشتم
بعد خاله ام گفت یاد بگیر ، نصف توئه. قد اینم عرضه نداری…
آخه من نمیدونم یه خانم ۶۰ ساله نباید انقدر فهم داشته باشه که من با ۳۸-۳۹ سال سن ممکنه یه مشکلی داشته باشم و اینو میگه دلم بشکنه
واقعا جای تاسف داره
بچه ها من تا روز چهارم زیر دلم خیلی درد میکرد جوری که اصلا نمیتونستم تکون بخورم امروز پنج روزه از صبح خیلی خیلی کم لکه بینی داشتم دیگه هیچ علائمی ندارم خیلی نگرانم چرا علائمم رفت
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز