جونم براتون بگه اوضاع جسمی بعد ریخت.وضعیت رحم وتخمدان خراب شد خیلی فشار اومده بود بخاطر همین انتقال افتاد زمستون همون سال ۶ماه بعد.
وقتی سیکل انتقالم شروع شد دل خوش به ۵تاجنینم بودم.
تجربه هم ناکافی با مثانه خالی معده خالی وناسزا شب قبل هلاک سدم
خلاصه درازکشیدم روتخت خدا اون روز برای کسی نیاره دکتر اومد گفت پاشو نمیخواد انتقال بدی.دنیا خراب شد روسرم یه لحظه خودتوبزار جای من با اون همه عذاب وسختی امیدت ناامید فشارم افتاد حالم بدشد روتخت انتقال .
تو همون حال به دکتر التماس گفتم چرا گفت جنینات خوب نبود آفرین اومدن بیرو فقط یکی مونده بی اونم اصلا خوب نیست.نمیزارم پاشو برو.
درگیر هی برو بزار روحیه خراب با کلی قر فقط یه جنین هچ شده کیفیت داغون گذاشت.بعد دوهفته منفی