خانوما یهو خیلی دلم گرفت
یاد پارسال خرداد افتادم با خانواده ها رفته بودیم مشهد
البته خانواده هامون میدونستن ای وی اف کردیم و قراره هفته دیگش انتقال بدیم ۱۲ خرداد چهارمین انتقالم بود
با همسرم رفتیم یه لباس کوچولو خوشکل از دور حرم خریدیم و یواشکی دوتایی رفتیم حرم طوافش دادیم و گفتیم اولین لباس نی نیمون بشه
بتام مثبت شد رو ابرا بودم خیلی خوشحال بودیم دو روز بعدش تکرار بتا داشتم متاسفانه بتام رشد نکرد و ....
تا هفته پیش رفتیم برای پنجمین انتقال البته به خانواده هامون این سری نگفتیم گفتیم که به خاطر کرونا و خطراتش فعلا سراغش نمیریم اخه منفی که میشدم خیلی اذیت میشدن
الان رفتم سراغ کمدم لباس نی نیو آوردم اینقدر دلم گرفت اشکام داره میاد از خدا میخوام که این دفعه بی جوابمون نزاره و بتونم لباس خوشکلشو تنش کنم