عزیزم چه قدر حس خوبی گرفتم از پیامت 😍😍😍😍😍خدا برات حفظش کنه دختری رو ❤️❤️❤️❤️❤️
خداییش ما هم اون موقع که درگیر بودیم 99 درصد با خوشحالی میرفتیم، نه که استرس نداشتیم و دلمون بچه نمیخواست نه،
بیمارستان های دیگه و بیمارهای دور از جون سرطانی رو که میدیدیم تازه میفهمیدیم چه مشکل لاکچری داریم، تهش میخواییم یه نفر رو به خونه اضافه کنیم
ولی اون بنده های خدا تهش قرار بود خوب بشن و تازه به سلامتی برسن که ما داریم(ان شاء الله همه شون لباس سلامتی کامل بپوشن) 🤲🤲🤲🤲🤲
فهمیدم خدا دوستمون داشته که مشکل ما رو ناباروری گذاشته، دیدم خیلی ها مشکلات خیلی خیلی بدتری دارن که نمیذاره شاد باشن ولی ما میتونیم باز هم شاد بمونیم فقط باید انتخاب میکردیم یا غصه و استرس همیشگی یا تلاش و امید
بعد بارداری هم اصلا اون چیزی که تصور میکردم نبود، واقعا هیچ ذهنیتی نداشتم تهوع یعنی چی، غربال ریسک دار یعنی چی، تا حدی هم به خودم حق میدادم ولی از یه جایی به بعد به خودم گفتم شاید این اولین و آخرین بارداری من باشه پس باید هر جوری هست لذت ببرم و استرس رو کنترل کنم
قطعا بچه ام مامان سالم میخواد
نمیگم گریه نمیکردم، نمیگم گاهی نا امید نمیشدم، ولی مغلوبشون نشدیم
فهمیدم زندگی یعنی تلاش برای خواسته هاست و بهتر کردن شرایط، نه غصه برای خواسته ها و خراب کردن داشته ها