2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7045846 بازدید | 684485 پست

دوستان خیلی احساس تنهایی میکنم، اصلا دیگه واسه شوهرم مهم نیست، انتقال و جنین و این چیزها حتی یک درصد! انتقال اول کلی به من میرسید و بی بی که مثبت شده بود خیلی امید داشت، الان هر وقت بخوام در مورد انتقال دوم صحبت کنم میگه ولش کن بابا اینا دیگه چه بازیهایی هستن! یکی میخواد به این دلداری بده ،اخه آمپولها و دردسرش با منه اینو چیکار کنم؟!!! من خودم یکی را میخوام به خودم امید بده با این چه کنم! اصلا دیگه سر سوزن واسش مهم نیست. آخه من چیکار کنم دیگه...

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



اگه پریود نشدم چیکار می کنن

راستش فکر کنم یه دارویی میدن که پریود شی البته دقیق نمیدونم دوستایی که جواب شما رو بدونن،بیان جواب درست بهتون میدن

لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
ممنون. آره .رفتم. خوب بودن. هماتوم هم کوچیک شده. طول سرویکس ۳۹ شده و گفت یکیشون احتمال ۷۰درصد پسره.

سلام عزیزم. ان شاء الله که حال خودت و نی نی هات خوبه خوب باشه. دو سوال برام پیش اومده. میگم دکترطرازی داروی تحریک تخمدان خاصی بهم نداد بهش گفتم دفه قبل از روز 17سینافکت زدم گفتم الان نمیخواد گفت نه. فقط ال دی داد و پردنیزول از اول پریودی قبلیم(روزی 2) و اوابوست روزی 4و کلسیم شبی1 و کوکیوتن شبی 1و ویتامین ای یه روز درمیان1ی....بعد گفت روز سوم پریودت بیا. الان میگم مگه میشه سینا فکت یا از این زیرجلدی ها که قبل آمپول اصلیا میزتن ندن؟ و اینکه پردنیزول از اول پریود قبلیم روزی 2تا خوردم تا کی رو نگفت چکار کنم بنظرتون؟ 

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ(کارم را به خدا می‌سپارم، همانا خدا به حال بندگانش بیناست) 
دوستان خیلی احساس تنهایی میکنم، اصلا دیگه واسه شوهرم مهم نیست، انتقال و جنین و این چیزها حتی یک درصد ...

عزیزم قطعا همسرتون بچه خیلی دوست داره ولی شما براش مهمتری و دوست نداره اون روزهای پر استرس تکرار بشه، اینو پای کوتاهی اون بنده خدا نذار 

حتما دوباره باهات همراهی میکنه

عزیزم قطعا همسرتون بچه خیلی دوست داره ولی شما براش مهمتری و دوست نداره اون روزهای پر استرس تکرار بشه ...

فکر میکنم حق با شما باشه ولی این بی خیال بودنش به من این حس را القا میکنه که گویا بار دوم دیگه تنهایی باید این مسبر را برم، از طب سنتی هم واسه خودش هم واسه خودم دارو گرفتم نمیخوره میگه ولش کن همه اش بی فایده اس، انقدر بچه دوست داشت خیلی، من که زن هستم به اندازه اون نبودم الانم خیلی دلسرد شده و زده فاز بیخیالی ،سر کار میره ورزش میکنه و کلا حرف بچه دیگه نمیزنه...

واسه ما هم دعا کن زینب جان  

سلام عزیزم. ان شاء الله که حال خودت و نی نی هات خوبه خوب باشه. دو سوال برام پیش اومده. میگم دکترطراز ...

سلام عزیزم.

راستش من نمیدونم.

من پانکچرم با کسی دیگه بود و پارسال. اصلا حضور ذهن ندارم، داروهامم خیلی کم بود.

امسال انتقالم فقط با طرازی بود.

دوستانی که کلا با دکتر طرازی بودن فکر کنم بهتر بتونن کمکت کنن.

مثل 

@مرجان_و_لوبیاش    

@تورک_آنا    

دلت به ره قوی دار ، رسیده وقت ایثار
سلام عزیزم. راستش من نمیدونم. من پانکچرم با کسی دیگه بود و پارسال. اصلا حضور ذهن ندارم، داروهامم خ ...

ممنون عزیزم. مرسی

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ(کارم را به خدا می‌سپارم، همانا خدا به حال بندگانش بیناست) 
خوبی عزیزم در چه حالی؟بسلامتی نفر بعدی شمایی ک.نی نی رو بغل میکنی😍تاریخ زایمانو برات کی زدن؟

سلام نفسی خانوم

خوبی فدات

شاهزاده پسرت خوبه؟؟

والا بمنم دکتر گفت 20بیا آخرین ویزیت احتمالا تا قبل اربعین سزارین بشم ب امیدخدا

انشالله بعدش خودت و بقیه عزیزای باردار ودر حال اقدام این گروه

فکر میکنم حق با شما باشه ولی این بی خیال بودنش به من این حس را القا میکنه که گویا بار دوم دیگه تنهای ...

حتما عزيزم دعای همیشگی منه

ولی حس میکنم همسرتون رفته تو غار مردونه یه جور تو لک رفتن

اگر دیدی ادامه دار شد حتما از یه مشاور کمک بگیر، ولی اینو بگم بهترین مشاور خودتی برای زندگیت، حتما باهم تو یه فرصت مناسب صحبت کنین

پارسال همین روزا بود همسرم منم شدیدا سرد شده بود، خيلي برام ناراحت کننده بود و حرص می خوردم که آخه چرا این جور شده 

ولی با هم راحت صحبت کردیم، خیالش رو راحت کردم اون زندگیمون از همه چیز واجب تره و بچه اولویت بعدی هست، بهش گفتم هزار بار هم زمان به عقب برگرده حتی بدونم این مشکل ناباروری هست تو زندگی مون بازهم خودشو انتخاب می‌کنم، زمان برد تا خوب شد ولی خدا رو شکر خوب شد 

خیالش راحت شد الکی و زبونی بهش نمیگم که فقط دلداریش داده باشم، اون مدت همه جوره کمکش کردم، اونم دید متوجه هستم و درکش میکنم یواش یواش خوب شد 

میدونی ما خانم ها حالمون خراب میشه گریه میکنیم، صحبت میکنیم میریم خرید تفریح یا هر چی ولی مردا براشون افت داره انگار بگن ناراحتن یا آرزوی بچه دارن یا از سختی هایی راه و گریه زاری ما بدشون میاد و بلد نیستن چه جور احساسات خودشون رو کنترل کنن واسه همین ما هم تعجب میکنیم

اگه دفعه قبل همراهی کرده باهات باز هم درست میشه، فقط کافیه بهم آرامش بدین

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز