دیشب دوباره حرف بچه شد ، هرچی بهش میگم بیا دوباره ivf کنیم قبول نمیکنه...
خیلی بابت آینده نگرانم ، بچه ک تا بچس شیرینه ، بزرگ بشه شیطون میشه پرخاشگر میشه تو روت می ایسته
میترسم شوهرم اونجا پشیمون بشه
درحالی ک بچه ی خود ادمم اینطوری ممکنه بشه
الان خواهر شوهرم ۱۴ سالشه دهه هشتادیه بخاطر همه چی تو روی مادرش می ایسته.. مادرشوهرمم سرش داد میزنه فهش میده
ولی میترسم با این تفاسیر شوهرم بعدا احضار پشیمونی کنه ...
نمیدونم ترسم درسته یا غلط
از الان به عنوان یه مادر نگران بچم که اذیت نشه تو این زندگی
کاش مشکل از من بود و تخمک اهدایی میگرفتم اینطوری دیگه نگرانی نداشتم