عزیزم چرا که نه خوشحال میشم بتونم به کسی کمک کنم چون خودمم تو شرایط شما بودم
نه عزیزم استراحت مطلق نبودم اول بگم که حدود دو هفته قبل انتقال بعضی شبا بادکش روی رحمم میزاشتم حدود ۲۰ دقیقه قبلشم با روغن سیاهدانه چرب میکردم
سیاهدانه هم میخوردم گاهی میجویدم و بعدش با اب قورتش میدادم بادام زمینی هم زیاد میخوردم چون برای عروق خوبه
پنیرو ماستو بستنی نمیخوردم گاهی هوس میکردم خییییلی کم.
روز انتقال مثانم پر بود در حد انفجار چون انتقالمم دیر شد همشو نگه داشتم خالی نکردم😂
بعد انتقالم یعنی جمعا ده دقیقه نشد گفتن پاشو برو خونه گفتم نمیشه بمونم گفتن نه دیگه بخواد بچسبه به این کارا نیست گفتم لاقل یه دستور غذایی توصیه ای پیشنهادی چیزی بدین گفتن هیچی نمیخواد برو زندگیتو بکن ،اونجا دسشوییم نرفتم چون وسواس دارم
اومدم نشستم تو ماشین دم در بیمارستان گفتم به همسرم برو بستنی بگیر میخوام بخورم یعنی لحظه بستنی خوردن شاید ۲۰ دقیقه از انتقالم گذشته بود😂 (حالا بعدش خوندم که خوردن خوراکی زیاد سرد خوب نیست گفتم دیگه لابد کارم تمومه همون لحظه افتادن)
بعدشم اومدیم خونه رفتم دسشویی ایرانی البته الان گاهی هم فرنگی استفاده میکنم ولی روز بعد انتقال ایرانی رفتم، دو روز اول استراحت کردم اما گاهی تو خونه راه میرفتم و چیزی میخوردم دستمال مختصریم رو کابینتا میکشیدم😂
بعد از دو روز تقریبا به زندگی معمول برگشتم (در کل زیاد اهل غذا پختنو کار زیاد نیستم در حد معمول تحرک داشتم اما جارو نکشیدم)هم مهمونی رفتم هم روزای اخر مهمون اومد پذیرایی کردم چون همسرم نبود و کسی نمیدونست که انتقال دادم مجبور بودم طبیعی رفتار کنم
اولین روزا دو یا سه بار نشاسته ریختم تو اب خوردم
اما کمپوت به هرروز میخوردم.
پیاده روی طولانی هم نداشتم بین کارام استراحت میکردم
هرچی به ذهنم رسیدو گفتم حالا شما اگه سوالی داری در خدمتم