من بار اول خدا رو شکر مثبت شدم. تو اون دو هفته هیییییییییچ علامتی نداشتم جز اینکه همش جیش داشتم😂🙈
محیا منو نمیشناسی به معنای واقعی ترسو هستم. به خاطر ترسو بودنم فرصت های خیلی زیادی رو تو زندگیم خراب کردم. اما اینبار فرق میکنه. کوچکترین اضطراب و استرسی بچه مو درگیر میکنه. من حق ندارم چنین ظلمی در حقش بکنم. بنابراین تصمیم گرفتم ادای ماده شیرها رو در بیارم😁
همین ادا در آوردن هم خودش کمک زیادی میکنه
همونطور که یادته از اول انتقال تا امروز که به اینجا رسیدم اتفاقای عجیب غریبی از بیخ گوشم گذشت که سر هر کدومش تو دلم میگفتم دیگه تمومه. خب دیدم تموم نشد. اتفاقی که باید میفتاد افتاد و من و بچه ام امن و امان از دل اون اتفاقا بیرون اومدیم. پس بی انصافیه که هنوزم به خدا بی اعتماد باشم
تو هم بهش اعتماد کن. اون چیزی که باید بشه میشه