که میدونه الان شورت من چه رنگیه( با عرض پوزش ) برای اینکه عمقشو درک کنید اینو باید میگفتم....
آدم دخالت گری نیست ولی حس میکنم هییییچ چیز مخفی ازش ندارم...
بارها به همسرم گفتم خواهشا هر چی میخوای با خواهرت حرف بزن فقط خواهش میکنم از من چیزی نگو خوشم نمیاد میگه باشه ...
بعد دارن حرف میزنن تو حرفاش میگه جواهر داره فلان فیلمو میبینه .جواهر داره چای میخوره یه چایی به رنگ نوشابه سیاه ریخته....
جواهر دیشب اسهال داشت . جواهر الان از حموم اومد...
جواهر دیشب خوابش نبرد...
جواهر حال نداشت..
جواهر پریود...
جواهر گفت بریم فلان جا
جواهر امروز زیاد غدا خورد.
جواهر امشب شام نخورد..
.هووووف
بعد اونم همینه ها...
ریز به ریز تمام جزئیات خونه شون میگه...
بی اهمیت ترین و مسخره ترین چیزایی که فکرشو کنید....
فکر کنید یه خواهر و برادر راجع به اینکه عه فلان جور شده مال اینه که یائسه شدی و فلانی که بزرگ تره هنوز پریود میشه بحث کنن 😶
یا وقتی پیش هم دیگه آن بشینن عکس دوست دختر اون یکی داداششونو موشکافی کنن که چند سیسی ژل زده و چند کیلوعه و ....
یه بار گفت میخوام یه آیینه بزنم به سقف وقتی میخوابیم ببینیم خودمونو میترسم بیوفته ولی....
اونم هر هر میخندید و شوخی های بد میکرد...