این از بچگی تو خانواده بی فرهنگی بزرگ شده جوری که نمزاشتن از خونه بره بیرون و مجبورش میکردن چادر بزنه همیشه هم داداش کتکش میزده تا دماغشو از چند جا شکونده
پارسال همین موقع عقدش بود تو عقد داماد اینقدر عصبی بود و خودش هم همش بغض تو گلوش بود تو عقدش دعوا شده بود و داماد مثلا یکی از آشنا هامون فوت کرده بود یه لباسش تیره و ساده تن داماد بود که همه تعجب کرده بودن این داده خودش هم لباس اینقدر ساده بود خلاصه تو عقدش یکی از آشنا های دوماد هی میگفت هر کی دست بزنه یا کل بزنه میزنم تو دهنش یکی از زنا هم از لجش کل زد و دعوا شد دوماد هم عصبی جوری که انگار به زور آورده بودنش نه نگاه عروس میکرد حتی یه متر دور ازش وای میستاد خلاصه دوماد بلند شد رفت گفت چون زنه کل زد تا بزور آوردنش حتی چند بار بلند شد میخواست بره عقد هم که تموم شد با مامانش میخواست بره تا باز بزور آوردنش
و آخرش نتونست تحمل کنه زد رفت عروس هم دنبالش رفت عروسیشون هم تو یه خونه کوچیک بود
این دختر عمم خواهرش رو هم کلاس هشتم بود شوهرش دادن و دو سال بعد بچه آورد و سر بچه دوم افسردگی گرفت و تو ۲۴سالگی سرطان گرفت و تو ۲۵ سالگی که الانه بچه سومو آورد مادرش هم موقع حاملگی خواهرش پاش شکست و هنوز تا هنوزه نمیتونه قشنگ راه بره
ما وضع مالی و خانوادگی مون خیلی از اونا بهتر بود حتی وقتی وسایل آرایش اینا میخریدم میرفت ساعت ها پیش مامانش گریه میکرد میگفت منم میخوام .
از وقتی شوهر کرده هر وقت ما رو میبینم باید حتما توهین کنه یه بار با هم دعوا کردیم ولی زیاد جدی نبود
بعدش من یه بار رفتم پیشش اینم چند بار اومد و میگفت چرا نمیای پیشم منم دیروز رفتم پیشش دیدم یهو شروع کرد به پز دادن من اینو خریدم یه تومن اینو خریدم دو تومن تو چی خریدی رفت تو گوشیم یه عکسی رو دید باهم بودیم گفت ببین من هم چشمام از تو قشنگ تره هم لبام تو رو خودت افکت گذاشتی منو زشت کردی هی متلک مینداخت میگفت بگو عید کجا رفتی بجز دهات من رفتم اونجا روفتم اینجا میخوام برم آلمان و آمریکا! تو اجتماع رو ندیدی من شوهر کردم تو موندی آدم تا شوهر نکنه به هیچ جا نمیرسه بم گفت تو بچه ای من از لحاظ عقلی بیست سال ازت بزرگترم میخوام دماغمو عمل کنم میخوام اینو بخرم اونو بخرم ببین چقدر مانتوش زشته اصلا تو اومدی اینجا کفش پوشیدی تو پول داری دماغتو عمل کنی اینا همه حرفایی بودن که به من گفت ولی همششششش دروغ بودن اونم دروغ آشکارا چون این حتی پول نداره که بخواد عروسی بگیره