من نباید کثافت باشم 😭بخاطر مخالفت و اذیت های خانواده بابام نزاشتن ما بهم برسیم
میمردیم برا هم میخاس فراریم بده نشد نتونستیم
همه کار کرد دعوا جنگ اما پدرم و عموهام قبول نکردن همه کار کردیم ولی نشد نزاشتن
مُردم من آب شدم تا ۹ماه تمام
تا یشب استوری گذاشت با پیج فیک دیدم
با دختر داییش ازدواج کرده
الان از اون موقع سه سال گذشته و من هنوزم دیوونه میشم اسمش میاد اما تقریبا از خاطرم رفته
پریشب اومد از اینستا درخواست داد😭دنیا رو سرم خراب شد قسم میخورم اسم و عکسش رو صفحه دیدم برای ۵ثانیه قلبم ایست کرد
زن داره گناه داره
پیجم باز نکردم😭 خودش درخاستش پس گرفت
ولی دیوونه شدم خدایا
بعد ۱۷دقبقه دوباره درخواست داد باز کردم
۴صبح آمده ریپلای زده به برگزیده ام
جوابش و ندادم
حس کثافت بودن دارم مریضم من😞