<` بگذار پرده دری کنم و حرف دلم را بگویم...' نیازی نیست چیزی بگویی!' سکوتت هم گلویم را به حِق حِق کشانده،' تورا به زخم هایت قسم، دیگر بر من لبخند نزن!...' چرا درد هایت را از من پنهان میکنی؟ ' معشوق من، من عاشقم! میدانی یعنی چه؟' یعنی حتی اگر لب هایت بخندد' من! ' من میبینم که درد از چشمهایت شُره میکند»' خنده هایت اشک هایم را جاری میکند.' زیباتیرنِ من : بیا.' بیا تا سرت را در آغوش بگیرم' گریه کن' اشک بریز تا دستانم با پاک کردن اشک هایت زیباتر شود.' من آفریده شده ام برای مرحم گذاشتن بر زخم هایت...' بیمارِ من بگذار طبیبت شوم.' چرا مرا از خود می رانی؟' رویت را که از من میگیری گویا خنجری زهر آلود بر قلبم فروع میکنی.' چه در میانِ سینه داری؟' کاش لب میگشودی' کاش میباریدی...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
<` بگذار پرده دری کنم و حرف دلم را بگویم...' نیازی نیست چیزی بگویی!' سکوتت هم گلویم را به حِق حِق کشانده،' تورا به زخم هایت قسم، دیگر بر من لبخند نزن!...' چرا درد هایت را از من پنهان میکنی؟ ' معشوق من، من عاشقم! میدانی یعنی چه؟' یعنی حتی اگر لب هایت بخندد' من! ' من میبینم که درد از چشمهایت شُره میکند»' خنده هایت اشک هایم را جاری میکند.' زیباتیرنِ من : بیا.' بیا تا سرت را در آغوش بگیرم' گریه کن' اشک بریز تا دستانم با پاک کردن اشک هایت زیباتر شود.' من آفریده شده ام برای مرحم گذاشتن بر زخم هایت...' بیمارِ من بگذار طبیبت شوم.' چرا مرا از خود می رانی؟' رویت را که از من میگیری گویا خنجری زهر آلود بر قلبم فروع میکنی.' چه در میانِ سینه داری؟' کاش لب میگشودی' کاش میباریدی...
<` بگذار پرده دری کنم و حرف دلم را بگویم...' نیازی نیست چیزی بگویی!' سکوتت هم گلویم را به حِق حِق کشانده،' تورا به زخم هایت قسم، دیگر بر من لبخند نزن!...' چرا درد هایت را از من پنهان میکنی؟ ' معشوق من، من عاشقم! میدانی یعنی چه؟' یعنی حتی اگر لب هایت بخندد' من! ' من میبینم که درد از چشمهایت شُره میکند»' خنده هایت اشک هایم را جاری میکند.' زیباتیرنِ من : بیا.' بیا تا سرت را در آغوش بگیرم' گریه کن' اشک بریز تا دستانم با پاک کردن اشک هایت زیباتر شود.' من آفریده شده ام برای مرحم گذاشتن بر زخم هایت...' بیمارِ من بگذار طبیبت شوم.' چرا مرا از خود می رانی؟' رویت را که از من میگیری گویا خنجری زهر آلود بر قلبم فروع میکنی.' چه در میانِ سینه داری؟' کاش لب میگشودی' کاش میباریدی...
وای چه سختههنوزم مثل روز اول سختته یا یکم عادت کردی؟
عادت که.....
مجبورم
ولی وقتی میبینمش هنوز اون استرسه تو وجودم میاد میلرزث
<` بگذار پرده دری کنم و حرف دلم را بگویم...' نیازی نیست چیزی بگویی!' سکوتت هم گلویم را به حِق حِق کشانده،' تورا به زخم هایت قسم، دیگر بر من لبخند نزن!...' چرا درد هایت را از من پنهان میکنی؟ ' معشوق من، من عاشقم! میدانی یعنی چه؟' یعنی حتی اگر لب هایت بخندد' من! ' من میبینم که درد از چشمهایت شُره میکند»' خنده هایت اشک هایم را جاری میکند.' زیباتیرنِ من : بیا.' بیا تا سرت را در آغوش بگیرم' گریه کن' اشک بریز تا دستانم با پاک کردن اشک هایت زیباتر شود.' من آفریده شده ام برای مرحم گذاشتن بر زخم هایت...' بیمارِ من بگذار طبیبت شوم.' چرا مرا از خود می رانی؟' رویت را که از من میگیری گویا خنجری زهر آلود بر قلبم فروع میکنی.' چه در میانِ سینه داری؟' کاش لب میگشودی' کاش میباریدی...
😔من همش سعی میکنم انقدر بهش فکر نکنم که حسم زیاد نشه و زیاد اذیت نشم چون همین الانشم در حد جنون رفت ...
منم سعی کزدم نشد
همه رو یکی یکی امتحان کردم اون نبودن
<` بگذار پرده دری کنم و حرف دلم را بگویم...' نیازی نیست چیزی بگویی!' سکوتت هم گلویم را به حِق حِق کشانده،' تورا به زخم هایت قسم، دیگر بر من لبخند نزن!...' چرا درد هایت را از من پنهان میکنی؟ ' معشوق من، من عاشقم! میدانی یعنی چه؟' یعنی حتی اگر لب هایت بخندد' من! ' من میبینم که درد از چشمهایت شُره میکند»' خنده هایت اشک هایم را جاری میکند.' زیباتیرنِ من : بیا.' بیا تا سرت را در آغوش بگیرم' گریه کن' اشک بریز تا دستانم با پاک کردن اشک هایت زیباتر شود.' من آفریده شده ام برای مرحم گذاشتن بر زخم هایت...' بیمارِ من بگذار طبیبت شوم.' چرا مرا از خود می رانی؟' رویت را که از من میگیری گویا خنجری زهر آلود بر قلبم فروع میکنی.' چه در میانِ سینه داری؟' کاش لب میگشودی' کاش میباریدی...
خواهرِ پاتریک هسدم ــ خداشاهده اگه بامن کاری ندارین،من دانشگاه هارواردسمیناردارم درخواست ندین ــ نامه ای به نیمه گمشده ام:خاک توسرت منم گمشدم😭💔رفتار من اینطوریه که نه مذهبیاقبولم دارن نه غیرمذهبیا:(😂ـــــــــــ خب دیگه یکم جدی باشیم:))درست بعد ازرفتنش،وقتی به مورسیده بود،وقتی همه ی ادمای اطرافم قلبمو هزارتیکه کردن..... خدابغلم کرد،آرومم کرد❤دورت بگردم مطمئنم توهم یه روز میچشی ومیدونی من چی میگم رفیق💞