گلم یکساله خونه پدرم هستم.صبربیشترازاین؟اتفاقا میگه توکه خوش میگذرونی منم که نابودشدم وهمههه چیم باختم.دیگه طاقت معلقی ندارم.اما بازم صبرمیکنم تاخداچی بخواد😞.اما دیگه دوستم نداره.حرفاش تلخه.داره جفتمون زجرمیده
الان به نظرم همسرت میخاد انتقام اون پس زدن های تو رو بگیره یه جورایی الان جاهاتون عوض شده قبلا اون التماس میکرد و تو پس میزدی الان برعکس شده. دوستت داره ولی میخاد تنبیهت کنه و غرور شکسته شدش رو ترمیم کنه. دیگه برای جدایی و طلاق اقدامی نکن اگر واقعا بهش علاقه داری و زندگیت رو دوست داری . نذار بیشتر از این لج کنه. فعلا کاری نکن و بزار یکم زمان بگذره انشاء الله درست میشه
تو این یه سال شما بی تفاوت نبودی عزیزم. دائم رو اعصابش بودی با درخواست طلاق و نفقه و....اونم هی حرص خورده تو این مدت مثل خودت.مطمین باش نه به ایشون و نه شما هیچکدومتون خوش نگذشته.واسه همین گفتم کمتر برو بیرون که نگه میری خوش گذرونی.به نظرم حواسش خیلی بهت هست بیشتر فرصت بده به زندگیت.انشالله بهم به زودی خبر خوش بدی و خوشحالم کنی عزیزم
باید بری دفتر اسناد رسمی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز